
به گزارش همه با هم به نقل از وبلاگ الله بخش گرگیج، ناحیه ی سیستان هم مرز کابل است و به دلیل این هم مرزی ، زال ، پدر رستم روزی به این سرزمین می رود و در آن جا رودابه مادر رستم ،دختر پادشاه کابل ، وصف دلاوری های او را شنیده و عاشقش می شود . همچنین وقتی زال توصیف زیبایی رودابه را می شنود ، نادیده دل به ...
« اميد» را با تمام عظمتش درياب
وبلاگ مرز ارتباط نوشت:تلفن همراهم زنگ مي خورد ، شماره ناشناس است ، جواب مي دهم صداي زني است كه صميمانه احوال پرسي مي كند ، صداي آشنايش غم سنگيني را همراهش دارد اما هنوز ذهنم را ياراي دانستنش نيست. مي پرسد : آقاي كرد مرا شناختي ؟ لحضه اي مكث مي كنم و با شرمندگي جواب مي دهم نه . مي گويد : شريفي زاده ...
وبلاگ چاپ معلم زهک نوشت : اری برفرازابرهاسیرکردن عالمی داشت بایار خالی ازاغیارعالمی داشت شادوسرمست سبک بال دراوج لذتی وصف ناپذیرداشت گذرزمان احساس نمی شدگذرعمرمتوقف شده بودوهمه لذایذ دنیوی معنی داشتند امابسوی خاک فروکاستن عالمی دیگراست هیچ چیزمعنی ندارد زمان متوقف شده همه چیزبوی نیستی می دهدتعفن. این ...
ماجرای كشته شدن علیخان سربندی حاكم سیستان
وبلاگ شهریار زاهدان نوشت : چون سردار علیخان از تهران بازگشت قلعه فلك سار را بر فراز تپه های بلند سه كوهه بنا كرد و متناسب با خواسته شاهزاده خانم قاجاری در ساختمان آن سلیقه ها بكار بست وضمن گچ بری های زیبا كه بعضا هم چنان پایدار است، روزگار را باهمسر قجری اش به خوشدلی می گذرانید تا چرخ كج رفتار ناپایداری ...
بیاد شهدای منقضی خدمت پنجاه و ششی درجنگ تحمیلی
وبلاگ شهریار زاهدان نوشت :زابل/ساعت 8 شب سی ویكم شهریورسال 1359 شمسی : طبق معمول هرشب مادر،سفره انداخته بود تا بچه ها دورهم بشینند وشام رو صرف كنند ،اون شب برادربزرگترم كه متاهل بود به همراه همسر ودو دختركوچولوش كه خونه اش نزدیك ماقرارداشت نیز برای صرف شام اونجابود ، ما ضمن صرف شام نیم نگاهی هم به ...
وقتی دروغگو غذای درندگان می شود
وبلاگ سفیر اتحاد نوشت : در دوران حكومت ماءمون ، زنى به نام زينب مدّعى بود كه از ذرّيّه حضرت فاطمه زهراء عليها السلام مى باشد و با اين روش از مؤ منين پول مى گرفت و مايحتاج زندگى خود را تأ مين مى كرد و بر ديگران فخر و مباهات مى ورزيد.وقتى حضرت علىّ بن موسى الرّضا عليهما السلام اين خبر را شنيد، آن زن را ...
وبلاگ اطلاعات 11 نوشت :روزی در کوفه حضرت علی(ع) سخنرانی میکرد که در این زمان اشعص ابن قیص فرمانده عرب اعتراض کرد: «امیرالمؤمنین! ایرانیان در جلوی چشمان شما از اعراب پیشی میگیرند و شما در این مورد هیچکار نمیکنید. من نشان خواهم داد اعراب کیستند.»علی پاسخ داد: «وقتی ...
وبلاگ فنوج منو تو نوشت : داستان جالبی که در مورد شایعه کردن در حین درس خواندن برایم پیش امد این را لازم دانستم تا این مطلب جالب را یادداشت کنم که امیدوارم برای خوانندگان جالب و از اَن استفاده کامل را ببرند تا بی خود و خود سرانه حرفی را که صحت ندارد بین مردم پخش نکنیم. و در این ماه پر فیض همه با هم ...