با نگاهی گذرا به ظواهر و حقایق پنهان دولت تدبیر و امید که هر آنچه در رسانههای زنجیرهای مینگارند در خیلی موارد خلاف حقیقت است.
وبگاه "دیدهبان" نوشت:
پیشخوان :
ﺣﺴﻦ ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻣﻮﺿﻮﻋﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺟﯿﻪ ﺳﯿﺎﺳﺖﺧﺎﺭﺟﯽ ﺩﻭﻟﺘﺶ ﺑﻬﺮﻩ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ.
ﺗﺎ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺍﺯ " ﺻﻠﺢ ﺣﺪﯾﺒﯿﻪ " ﻭ "ﺻﻠﺢ ﺍﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ" ﺑﺮﺍﯼ ﺗﻮﺟﯿﻪ "ﺳﺎﺯﺵ " ﺑﺎ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﻣﺎﯾﻪ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺯ "ﮐﺮﺑﻼ !"
ﺭﻭﺣﺎﻧﯽ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺩﺭ ﺟﻤﻊ ﻣﺮﺩﻡ ﺯﻧﺠﺎﻥ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭﺱ"ﮐﺮﺑﻼ " ﺑﺮﺍﯼ ﻣﺎ ﺩﺭﺱ "ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ " ﻭ " ﻣﺬﺍﮐﺮﻩ " ﺩﺭ ﭼﺎﺭﭼﻮﺏ ﻣﻨﻄﻖ ﻭ ﻣﻮﺍﺯﯾﻦ ﺍﺳﺖ .
ﻓﻘﻂ ﻣﻦ ﻣﺎﻧﺪﻩﺍﻡ "ﺗﻌﺎﻣﻞ ﺳﺎﺯﻧﺪﻩ " ﺭﺍ ﺩﻗﯿﻘﺎً ﺍﺯ ﮐﺠﺎﯼ ﻭﺍﻗﻌﻪ "ﮐﺮﺑﻼ " ﺍﺳﺘﺨﺮﺍﺝ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ؟
بدون شرح و عکس و ما ادراک ما البدون شرح و عکس
روحانی در مناظرات انتخاباتی : من سرهنگ نیستم
روحانی در واکنش به دیدار هیات دیپلماسی : من هرچه نباشم متخصص امنیت ملی هستم .
دروغ و ما ادراک ما الدروغ
انگار قلم روزنامه های زنجیره ای را فقط باید با دروغ دید و انگارتر که دلارهای نفتی که ابولفتنه خاتمی لعین برایشان از کاخهای تروریسم پرور ملک عبدالله و بنیاد برانداز سوروس سوغات می آوارد آنقدر حرام است که زبان قلمشان به راست نمیچرخد ، از نوشتن مصاحبه خیالی ( کلیک کنید )
( کلیک کنید ) تا نوشتن دروغهای شاخدار که در عصر ارتباطات و تکنولوژی صرفا باید بی حیایی دانست ؛ انگار که هیچکس نمیداند احمدی نژاد نبود و انگار این جریان صرفا برای دروغنویسی مزد میگیرد ...
خاطره و ما ادراک ما الخاطره
پیره مرد 80 ساله انگار هضم (نه) مردم در سالهای 84 و 88 برایش همانقدر سخت است که هضم دزدیدن (بلی) مردم در سال 78 برایش راحت ؛
انگار پیرمرد از غم شکست در رسیدن به عشقش قدرت دچار هذیان گویی شده و از دروغ بستن به امام که بگذریم انگار هذیان همراه با کینه کار دستش داده ؛
بورسیه و ما ادراک ما البورسیه
انگار همان دروغنویسان زنجیره ای و حامیان دولتیشان قرار ندارند که راست بگویند انگار لقمه حرام خوب تاثیر گذاشته ، انگار ترس دارند بگویند عر میخواهیم که با آبروی 3772 بازی کردیم و تهش شد کشک ...
کاش جناب روحانی از آن تکدرهای خاصه اندکی ابراز کنن و بگویند که ولله بالله تالله نمیشود مملکت را با اطلاعات غلط یمین و یساری که دورمان هستند اداره کنیم ...
بنزین و ما ادراک ما البنزین
دروغ بنزین آلوده ایرانی دانشمند پتروشیمی مظلوم
پول واردات جیب ابتکار هوای پاک تهران آرزوست
آمار و ما ادراک ما الآمار
نمیدونم چقدر باید ببینیم و نگوییم از راست های الکی در دوران روحانی پشیمونیم ولی انگار حکایت گفته های این دولت شده حکایت دیوی ؛
مگه نه خاله ؟
برای خواندن حکایت های آمار بیکاری بر روی کلیک کنید ها کلیک کنید : کلیک کنید کلیک کنید کلیک کنید کلیک کنید
آزادی بیان و ما اداراک ما الآزادی بیان
با شروع برنامه و با درخواست دولت ، سئوال نظرسنجی را حذف و آن را نمایش ندادیم. کلیک کنید
رکود و ما ادراک ما الرکود
و اینگونه بود احتمالا از رکود گذشتیم ....
اسید و ما ادراک ما الاسید
ما که یادمان نرفته راهبرد جریان برانداز کشور چه بود یادمان نرفته که حجاریان گفت " اصلاحات به خون نیاز دارد " یادمان نرفته هرگاها جماعت افاسد طلب در رسیدن به قدرت کم آورده پروژه های خونین را کلید زده از قتلهای زنجیره ای گرفته تا فتنه 78 و 88 و انگار این جریان زندگی انگلی را عادت کرده ؛
عادت کرده به آنکه خون بریزد و همنوا با BBC بر روی خون سورتمه برود ... کلیک کنید
پ ن 1 :
ما در مقابل توصیه هایی که از یمین یسار به ما بشود میگوییم سمعا و طاعتا و برای خوشآمد گویی به تازه واردان میگوییم اهلا و سهلا
جماعت بنفش را نمیدانم ...
پ ن 2 :
حسن روحانی در بیان خاطرات خود به یک رخداد عجیب در ماه محرم اشاره می کند که خاطره خوش آن لحظات هنوز در ذهن او باقی است.
این خاطره را مرور می کنیم:
«واقعه از این قرار بود که من در یک ماه محرمی روز دوازدهم موقع اذان صبح از خانه خارج شدم و برای نماز صبح به سمت مسجد پشت خندق [مسجد ولی عصر (عج) فعلی] رفتم. وارد حیاط مسجد شدم و در کنار حوضی که در سمت چپ قرار داشت نشستم و مشغول گرفتن وضو شدم. پدرم داخل مسجد رفته بود و نماز جماعت صبح هم شروع شده بود. من همان طور که کنار حوض نشسته بودم و در حال وضو بودم احساس کردم که یک مرتبه حیاط روشن شد مثل این که نورافکنی به تابش درآمده باشد. در آن حال حس کردم نور از بالا می تابد سرم را بلند کردم و یک شی نورانی را که تقریبا مکعب مستطیل بود و حدود دو متر طول داشت و عرض و ارتفاع آن هم حدود یک متر بود، دیدم که از بالا به سمت داخل حیاط مسجد به آرامی در حال فرود آمدن است. احساس می کردم افرادی در این هودج نورانی نشسته اند ولی چیزی جز تلالو نور نمی دیدم.بعد دیدم که آن شی نورانی در شمال شرق حیاط مسجد فرود آمد.
آنگاه پس از چند دقیقه توقف بلند شد و به حرکت درآمد. در هنگام برخواستن هودج علی رغم این که برای نماز صبح می خواستم داخل مسجد بروم بی اختیار دنبال آن به راه افتادم و دیدم پس از عبور از تکیه پشت خندق به تکیه بعدی یعنی تکیه بیرن دژ رفت و در وسط آن تکیه فرود آمد.فاصله این دو تکیه شاید حدود ۲۰۰ متر بود. پس از آن دوباره هودج بلند شد و در فضا به راه خود ادامه داد و من هم در کوچه آن را می دیدم. هودج به سمت شرق (سمت مشهد) حرکت کرد و بعد از چند دقیقه از نظرم غایب شد. در حالی که احساس عجیبی به من دست داده بود و از خود بی خود شده بودم، احساس یک شعف بی نظیر معنوی توام با کمی ترس و وحشت داشتم. پس از این ماجرا به سمت مسجد بازگشتم وقتی به مسجد رسیدم نمازجماعت صبح تمام شده بود. همان وقت در ذهن کودکانه ام به نظرم آمد که ارواح مطهر معصومین و فرشتگان به این هودج آمده اند و به این تکیه ها که محل عزاداری سالار شهیدان بود سر زدند.
این ماجرا خیال نبود در بیداری اتفاق افتاد و کاملا آن را به چشم دیدم.»
خاطرات دکتر حسن روحانی؛ انقلاب اسلامی (۱۳۵۷-۱۳۴۱) - صفحه۴۵
پ ن 3 : مسابقه/ نام اتومبیل آقای معاون اول چیست؟ عکس
1- نام اتومبیل معاون اول آقای رئیس جمهور دولت تدبیر و امید چیست؟
2- آیا فنرهای درب این خودرو مشکل دارد و یا دستان آقای معاون اول توانایی لازم برای باز کردن و نگه داشتن درب خودرو را ندارد؟
3- به نظر شما بهتر نیست بجز بومهن که چسبیده به تهران است آقای معاون اول، از مناطق دور افتاده استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و سایر مناطق محروم کشور هم بازدیدی داشته باشد؟
عکس مربوط به بازدید آقای معاون اول از چند طرح در شهر بومهن استان تهران می باشد.