وبگاه "مینو جهان وب" نوشت:
سنت ها،عادات و تقریراتی که در فرهنگ ایرانی و اسلامی جامعه ساری و جاری است،از نظر انتساب ایدئولوژیکی معمولأ مربوط و منسوب به سه خاستگاه فکری هستند.
یا اسلامی اند یا ایرانی اند یا متأسفانه غربی اند.
آنچه از این حیث،برآمده از خاستگاه اول یعنی اسلام اند،یقینأ پاسداشت و برقرار داشتن آنها به صلاح جامعه است. چرا که منطق شکل گیری آنها،منطقی صحیح،درست،جهانشمول و فوق زمان و مکان است که هیچ گاه گرد و غبار کهنگی نمی تواند فلسفه ی شکل گیری آنها را زیر سوال ببرد و سیکل کاربردی بودن آنها را تعلیق کند و یا دستخوش تغییرات قرار دهد. و آنها همان سنت های رسول خدا (ص) و امامان معصوم علیهم السلام هستند.
سنت ها و عادات و تمایلات غیرهمگن و غیر هم سنخ که وارداتی هستند و از آنسوی مرزها یعنی دنیای غرب به این طرف سرازیر شده اند که به هیچ وجه قابل اعتماد نیستند و نباید پذیرش شوند و در جهت بر پا داشتن آنها تلاشی صورت گیرد.
سنت هایی هم که منشأ و خاستگاه شان درونی است و معمولأ از عهد باستان و قبل از اسلام بوجودآمده اند،طبیعتأ هنوز هم ادامه دارند و نیز طبیعی است که فلسفه بوجودآوری آنهاهم از غنای کمتری نسبت به نوع اول برخوردار باشد و فقط با شرایط آن زمان منطبق و اکنون با توجه به شرایط فعلی،تمام یا قسمتی از آنها منقضی شده و در حال حاضر خیلی ضرورتی نداشته باشند. (مثل چهارشنبه صوری).
و یابعضی دیگر از آنها را اگرچه سخت است به راحتی و بطور کلی کنار گذاشت،اما می توان باتوجه به شرایط زمان و وضعیت موجوداصلاحاتی درآنها بوجود آورد و درجهت ایده آل،دستخوش تغییراتی هر چند اندک قرار داد.
هدف از آوردن این مقدمه در ابتدای این مقال کوتاه،در واقع اشاره ای گذرا در جهت اصلاح و بازسازی بعضی از همین سنت های نوع دوم (یعنی نوع ایرانی آن) در جهت انطباق آن با شرایط زمان است.
مثلأ یکی دیگراز این سنت های دیرین،سنت چیدن سفره ی هفت سین در هنگام تحویل سال و آغاز سال نو ،توسط خانواده های ایرانی است.که البته سنت خوبی هم هست.
اما به زعم حقیر،به نظر می رسد که خوب است تجدید نظری در خصوص سین سوم آن،یعنی سبزه صورت پذیرد. همانگونه که می دانیم سبزه را اکثر افراد از گندم درست می کنند.
گندم، یعنی همان کالای فوق العاده استراتژیک.
کالایی که چند سال پیش جشن خودکفایی آن را برپاکردیم.اما هنوز که هنوز است هرساله آنرا وارد می کنیم.به گونه ای که براساس آمارگمرک ایران میزان واردات گندم درفصل بهارنود وسه،2114000 تن بوده است.
حال غرض چیست؟
غرض از این نوشتار در آستانه ی سال نو،مطرح کردن سوالات و فرضیات و پیشنهادات ذیل است تا در صدد جوابی برای آنها باشیم و تأملی کنیم که می ارزد یا نه؟ فقط همین و بس!
سوالات :
1 _ اگر قرار باشد از هر 2 خانواده ی ایرانی 1 خانواده سفره بچینند و هر سفره هم یک ظرف سبزه داشته باشد،چقدر (چند تن) گندم به این خاطر مصرف و هدر می رود؟
2 - برای آبیاری آنها در طول چند روز قبل از عید چقدر آب مصرف می شود؟
3 -آیا بعد ازبرچیدن سفره،غیراز رهاکردن آنها بر پهنه ی کوچه و برزن و رودخانه ها،جایگزین دیگری نیست؟
و اما پیشنهادات
3 تا از ما بقیه از شما بزرگواران
1 _به جای سبزه ی طبیعی حاصل ازگندم،جو،عدس و...،از سبزه ی مصنوعی استفاده شود. (درست است که آن شادابی و طراوت را ندارد،اما ارزش آنرا دارد).
2 _بعد از برچیدن سفره به جای رهاسازی آنها در کوچه و برزن و رودخانه ها،آنها را در زمین مناسب خودش کشت کنیم تا ادامه حیات یابند.
3 - آنها را به صورت متمرکز به جایی تحویل تاجمع آوری و برای خوراک دام و طیور و سایراهداف مفید مورد استفاده قرا گیرند.
خلاصۀ همه ی آنچه بعنوان یک یادآوری کوچک درآستانه ی سال نو دراین نوشتارگذشت،این است که یادمان باشد که:قرار است سبزه،شادابی و طراوت رابه سفره ی زندگی مان بیاورد نه آنکه رونق و برکت آن را ببرد.
پس،از آن بصورت اصولی و هدفمند استفاده کنیم.
انتهای پیام