پنج، شش سالی از عمر بیست و دو سالهام میگذرد که به فروشگاههای عرضهی فیلمهای نمایش خانگی مراجعه نمیکنم؛ و دلیل آن هم بیشتر برمیگردد به کیفیت فوق العاده مسخرهی اکثر فیلمها. نمیدانم کارگردانان جدیداً چطور شروع میکنند به فیلم ساختن؟ مثلاً به این فکر میافتند که خوب است "رپ" را ترویج کنیم، پس یک فیلم میسازیم که یکی از سکانسهایش دربارهی این موضوع باشد، و بقیهی 75 دقیقهی فیلم را پر میکنیم از خزعبلات...
این نکته را در ابتدا بایستی خاطرنشان کنم که اگر این اتوبوس های بین شهری نبودند، شاید تهیه کنندگان فیلمهای چند سال اخیر هم ورشکست میشدند! متأسفانه چند وقتی میشود که اکثرکارگردانان، مخاطب را "احمق" – با عرض پوزش، ولی تنها توصیف ماجرا همین کلمه است!- فرض میکنند. فیلمهایی با ژانر طنز در سینماها اکران میشود که مخاطب از اول تا آخرش حتی نیشخند هم نمیزند! نمیدانم مشکل از مخاطب است که پول داده تا شاید 2 ساعتی از تمامی گرفتاریها جدا شده و فیلمی طنز ببیند، ولی در عوض مواجه میشود با یک فیلم "هجو" که هدفش ارائه مد جدید لباس، دکوراسیون نوین خانههای مجلل –برای بروبچ ونک به بالا!- و ... یا اینکه مشکل از کارگردان است که فقط میخواهد یک تیکه سیاسی در این فیلم بگنجاند، و بیست باری فیلمنامه را خوانده تا یک جایی دیالوگ "بگم ... بگم ..." را بگنجاند!
چند روز پیش در اتوبوس بین شهری فیلم "خوابزدهها" اکران شد. داستان فیلم به این شکل است که "نازگل مشرقی" - ساره بیات - ، دختر مجرد جنوب شهری است که به دلیل مشکلات اقتصادی زندگی اش در حال فروپاشی است. مادر وی خدمتکار فردی به نام فیروز نشاط – فرهاد اصلانی - کارخانه داری بوده که دو ماه آخر دستمزدش را نگرفته و فوت کرده است. از سویی فیروز در صدد سرمایهگذاری برای یک خوانندهی رپ! –صابر ابر- هست و واسطهی این امر هم خانمی –شقایق فراهانی- است که اسم مستعارش "پیشی" است.
در این فیلم، شقایق فراهانی – از این به بعد به دلیل علاقه کارگردان با "پیشی!" اشاره میکنم- بسیار بدحجاب ظاهر میشود که دیگر این روزها در سینماها و فیلمهای نمایش خانگی بسیار مرسوم شده است. علاوه بر آن، پیشی با خواننده رابطهای دارد که در حد زنوشوهری با هم راحت هستند ولی در ادامه میبینیم که نیستند! از طرفی هم با فیروز هست و هدفش پول گرفتن برای خواننده هست.
وقتی پیشی به کارخانه فیروز میرود حراست به او میگوید که لطفاً آرایش خود را پاک کنید! و این تقریباً نشاندهندهی ظاهرسازی فیروز در محیط کاری اوست. در ادامه متوجه میشویم که فیروز با منشی صیغه کرده است. اغلب فیلمهای سینما و نمایش خانگی، توانستهاند چند موضوع را به شدت تخریب کنند و هیچ مانعی نداشتند از جمله نمایش دینداران به عنوان یک عده ظاهرساز، تخریب احکام اسلامی مثل صیغه، قصاص و ... .
در دو ماه گذشته دو فیلم "عاریه" و "خوابزدهها" علناً «رپ» را تبلیغ کردند و تا آنجایی که بنده اطلاع دارم، این نوع موسیقی هنوز مجاز نشده ولی فکر میکنم به همت مسئولان دلسوز فرهنگی و با تلاش کارگردانان محترمی که فیلمهای فوق طنز میسازند، مجوز بگیرد! در قسمتی از فیلم خوابزدهها، فیروز برای نازگل میخواهد خرید کند، برای همین او را به یک لباس فروشی مجلل میبرد که در آن جا دوست نازگل به او میگوید که نمیشود به این مغازه بیای و ... و بعد او را به گوشهای از فروشگاه برده و با نشان دادن یک وسیله آرایشی، پرده را میکشد؛ و در سکانس بعدی شاهد تغییر چهرهی بسیار آشکار نازگل هستیم که فکر میکنم که خردسالان هم متوجه آرایش وی شوند!
بسیاری از قسمتهای دیگر فیلم نیز دارای تعارض جدی با فرهنگ ملی و دینی و اخلاقی است. از جمله "بگم ... بگم ..." ، اشاره به "اکادمی گوگوش" ، گرفتن پارتی و آماده سازی آن در عرض یک ساعت، دوستی خواننده و نازگل در کمتر از یک دقیقه، روابط آزاد زنها و مرد ها و ... .
متأسفانه چندسالی هست که فیلمهای سینمای ایران به این درد مبتلا شده و متاسفانه فیلمهایی که ارزش دیدن را داشته باشند – حتی یکبار!- به تعداد انگشتان دست رسیده است. نمیدانم مشکل از کجاست! ولی امیدوارم هرچه زودتر حل بشه...