شهید بهشتی و دغدغه‌هایی از جنس امروز

فرهنگ نوشت

12 تير 1393 ساعت 10:07


وبگاه"رایگاه"نوشت:

چند روز پس از غائله‌ی چهاردهم اسفند 1360، شهید مظلوم آیت‌الله دکتر بهشتی در نامه‌ای به مراد خویش امام راحل (ره) از حقایقی پرده برداشت که هنوز هم شنیدنی است. هرچند خط کلی این نامه مربوط به مقطع خاص زمانی جریانات سیاسی پیرامون بنی‌صدر است، اما در درون این نامه، نوعی جریان شناسی معرفتی گفتمانی به چشم می‌خورد که هنوز هم ارزش بررسی و تأمل دارد.

شهید مظلوم بهشتی در ابتدای این نامه با اشاره به اختلافات میان جریان خط امام و جریانات پیرامون رئیس جمهور وقت می‌نویسد: «دوگانگی موجود میان مدیران کشور بیش از آن که جنبه شخصی داشته باشد، به اختلاف دو بینش مربوط می‌شود.» ایشان در تبیین وجوه افتراق دو بینش موصوف می‌نویسد: « یک بینش معتقد و ملتزم به فقاهت و اجتهاد، اجتهادی که در عین زنده بودن و پویا بودن، باید سخت ملتزم به وحی و تعهد در برابر کتاب و سنت باشد، بینش دیگر در پی اندیشه‌ها و برداشت‌های بینابین، که نه به‌کلی از وحی بریده است و نه آن‌چنان که باید و شاید در برابر آن متعهد و پای‌بند، و گفته‌ها و نوشته‌ها و کرده‌ها بر این موضوع بینابین گواه.»

در حوزه‌ی سیاست خارجی نیز این دو نگاه نیز باز به چشم می‌خورد. به تعبیر ان شهید مظلوم «بینش اول در برابر بیگانگان و هجوم تبلیغاتی و سیاسی و اقتصادی به نظام سخت به توکل بر خدا و اعتماد به نفس و تکیه بر توان اسلامی و پرهیز از گرفتار شدن در دام داوری‌ها یا دل‌سوزی‌های بیگانگان معتقد و ملتزم. بینش دیگر، هرچند دلش همین را می‌خواهد و زبانش همین را می‌گوید و قلمش همین را می‌نویسد، اما چون همه مختصات لازم برای پیمودن این راه دشوار را ندارد، در عمل لرزان و لغزان.»

این دو نوع در حوزه الگوی پیشرفت و رشد جامعه نیز دو راه متفاوت را می‌پیمایند.«بینش اول به نظام و شیوه‌ای برای زندگی امت ما معتقد است که در عین گشودن راه به‌سوی همه نوع پیشرفت و ترقی، مانع حل شدن مسلمان‌ها در دستاوردهای شرق یا غرب باشد و آنان را بر فرهنگ و نظام و ارزش اصیل و مستقل اسلام استوار دارد. بینش دیگر با حفظ نام اسلام و بخشی از ارزش‌های آن، جامعه را به راهی می‌کشاند که خود به خود درها را به‌روی ارزش‌های بیگانه از اسلام و بلکه ضد اسلام می‌گشاید.»

نتیجه آن که در شئون مدیریتی جامعه نیز تفاوت‌های این دو نگاه فکری-گفتمانی مشاهده می‌گردد. به گونه‌ای که «بینش اول روی شرایطی در گزینش مسئولان تکیه می‌کند که جامعه را به‌سوی امامت متقین و گسترش این امامت بر همه سطوح راه می‌برد. بینش دیگر بیشتر روی شرایطی تکیه می‌کند که خود به خود راه را برای نفوذ بی‌مبالات‌ها یا کم‌مبالات‌ها در همه سطوح مدیریت امت اسلامی و حاکم شدن آن‌ها بر سرنوشت انقلاب هموار می‌سازد.»

هر چند این دلنوشته‌های شهید بهشتی با استاد و رهبر خویش، امام راحل عظیم‌الشأن (ره) در شرایط زمانی خاصی صادر شده و باید آن را منطبق بر مقتضیات آن زمان بررسی نمود، اما ناگفته پیداست که تصویری که آن فرهیخته‌ی اندیشمند از دو جریان معرفتی-مدیریتی ترسیم می‌نماید هنوز پابرجاست و امروز نیز هنوز همین مسائل جزو چالش‌های جدی نظام و انقلاب اسلامی است.

یک بار دیگر فرازهای پیشگفته از نامه آن شهید بزرگوار را مرور کنیم و کمی در مورد شرایط کنونی خود بیندیشیم. مسئله‌ی چگونگی مواجه با نظام سلطه، از حیث استقامت و یا وادادگی، مسئله مسیر پیشرفت کشور، از حیث تکیه بر الگوهای بومی-اسلامی و متکی بر توان داخل و یا با چشمداشت و به مدل‌ها و حمایت‌های غرب، مسئله‌ی دوگانه‌ی گزینش نیروهای صالح، شایسته و توانمند و یا حاکمیت نگاه باندی، گروهی و فامیل‌سالارانه که گاه به انتخاب مدیران فاسد می‌انجامد، همه و همه مسائلی است که هنوز نظام اسلامی با آن‌ها مواجه است.

هرچند سی سال از طرح این دغدغه‌ها گذشته است و به ظاهر نیروهای منتسب به بینش دوم از چرخه مدیریتی کشور حذف شدند، اما گذر زمان عرصه را برای بازگشت چنین تفکراتی به عرصه‌های گوناگون کشور بازکرده است، به گونه‌ای اگر کسی چند بند اول نامه شهید بهشتی را بخواند، بی آنکه بداند این نامه در چه زمانی و توسط چه کسی نگاشته شده گمان می‌کند همین روزها نوشته شده است.

به نظر می‌رسد ادامه‌ی راه شهید بهشتی و یاران صدیق‌اش نه فقط در برگزاری یادواره و اقدامات صرفاً تبلیغاتی است، که استمرار این راه در پیگیری آرا و دغدغه‌های آن بزرگواران و جهاد در راه تحقق این اهداف و آرمان‌ها خواهد بود. پیمودن راه بهشتی و بهشتی‌ها، به تبیین وجوه افتراق این دو بینش، تلاش برای به حاشیه راندن نگاه دوم و حاکم سازی بینش اول یعنی بینش اصیل انقلاب اسلامی و اسلام ناب محمدی (ص) است


کد مطلب: 18072

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdchivnz.23n6qdftt2.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir