وبلاگ مدرسه عشق نوشت:

ارتباط نقش‌ و جايگاه‌ بسيج‌‌ با امنيت‌ ملي‌

یادداشت نوشت:

وبلاگ مدرسه عشق , 3 آذر 1394 ساعت 12:50


به گزارش همه با هم به نقل از وبلاگ مدرسه عشق، بدون‌ ترديد نقش‌ و جايگاه‌ بسيج‌ در كشور، ارتباط‌ جدي‌ و مستقيمي‌ با امنيت‌ ملي‌ ما دارد، زيرا بسيج، اساساً‌ يكي‌ از مؤ‌لفه‌هاي‌ امنيت‌ ملي در كشور است.
در هر حكومتي، نهادها و سازمان‌هايي‌ وجود دارد كه‌ توقعات‌ و انتظارات‌ از آن‌ نهادها، ارتباط‌ مستقيم‌ با تعريف‌ جايگاه‌ و اهداف‌ تاسيس‌ آنها دارد. براين‌ اساس، هر نوع‌ قضاوت‌ يا انتظار و توقع‌ درباره‌ يك‌ نهاد، اگر حكيمانه، منصفانه، قانوني‌ و معقول‌ باشد، بي‌ترديد با جايگاه‌ و اهداف‌ تشكيل‌ نهاد مذكور ارتباط‌ منطقي‌ و صحيح‌ خواهد داشت.

به‌ عنوان‌ مثال، اگر دستگاه‌ قانون‌گذاري‌ را در نظر بگيريم، چنانچه‌ بخواهيم‌ قضاوت‌ و توقع‌مان‌ از آن، منطقي‌ و درست‌ باشد، بايد جايگاه‌ و هدف‌ از تشكيل‌ آن‌ را درست‌ تبيين‌ كنيم.
در اين‌ صورت، اگر در موردي، آن‌ قضاوت‌ و توقع فرضاً‌ با خواسته‌ها و تمايلات‌ فكري‌ و سياسي‌ ما نيز همگون‌ نبود، عقل، انصاف‌ و ايمان‌ ديني‌ ما حكم‌ مي‌كند تمايلات‌ و گرايشات‌ خويش‌ را كنار نهاده‌ و قضاوت‌مان‌ را تصحيح‌ و تعديل‌ كنيم.
در اين‌ زمينه، حتي‌ حس‌ وطن‌دوستي‌ و عِرق‌ ملي‌ نيز ما را به‌ همين‌ سو رهنمون‌ مي‌سازد. در مواردي‌ كه‌ نهاد مورد نظر با مقولاتي‌ همچون‌ منافع‌ و امنيت‌ ملي‌ ارتباط‌ پيدا كند، به‌ طريق‌ اولي‌ بايد نگاه، قضاوت‌ و انتظار ما از آن‌ نهاد از اهميت‌ ويژه‌اي‌ برخوردار گردد و با نوعي‌ تكريم، خشوع، محبت، قدرشناسي‌ و تعصب‌ مثبت‌ و سازنده‌ نسبت‌ به‌ آن‌ همراه‌ باشد.
آنچه‌ اين‌ نوشتار بدان‌ عنايت‌ دارد، جايگاه‌ و شان‌ سازمان‌ بسيج‌ در جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ به‌ طور عام و نقش‌ آن‌ در حوادث‌ پس‌ از دهمين‌ دوره‌ انتخابات‌ رياست‌ جمهوري‌ به‌ گونه‌ خاص‌ مي‌باشد.



* نگاه‌ها و قضاوت‌ها نسبت‌ به‌ بسيج‌ در حوادث‌ پس‌ از انتخابات‌
اگر از مقدمات‌ خود كاسته‌ و روشن‌تر بر سر موضوع‌ اصلي‌ نوشتار برويم، بايد اذعان‌ كنيم‌ در حوادث‌ پس‌ از انتخابات، ويژگي‌هاي‌ نگاه‌ ملي به‌ بسيج‌ از سوي‌ عده‌اي‌ خاص‌ مورد خدشه‌ قرار گرفت‌ و از حريم‌ ايمان، منطق، انصاف، حكمت، فراجناحي‌ بودن‌ و فرزانگي‌ و حتي‌ حس‌ وطن‌دوستي‌ بيرون‌ رفت. اين‌ خدشه‌ عموماً‌ از سوي‌ كساني‌ وارد شد كه‌ دوست‌ داشتند نتيجه‌ انتخابات‌ به‌ سود آنها پايان‌ پذيرد؛ غافل‌ از اين‌ كه‌
اولاً‌ نتيجه‌ انتخابات‌ به‌ دلبستگي‌ها و علايق‌ ما بستگي‌ ندارد؛ ممكن‌ است‌ اين‌ نتيجه‌ با تمايلات‌ ما هماهنگ‌ و ممكن‌ هم‌ هست‌ مخالف‌ با آن‌ باشد و اساساً‌ اين، طبيعت‌ و ضرورت‌ هر انتخاباتي‌ در هر مورد و در هر كشور دنياست‌ كه‌ به‌ سود يك‌ طرف‌ و به‌ ضرر طرف‌ ديگر است.
ثانياً‌ خواسته‌ مذكور در صورت‌ همسو نبودن‌ با واقعيت، با عقل، درايت، انصاف‌ و ايمان‌ انسان‌ و كليات‌ و مشتركات‌ همه‌ احزاب‌ و گروه‌ها در كشور (كه‌ به‌ اقتدار، امنيت‌ و سربلندي‌ نظام‌ علاقه‌مند هستند) در تضاد است؛ ثالثاً‌ خدشه‌ و خواسته‌ مورد نظر آنان، دقيقاً‌ هماهنگ‌ با خواسته‌ دشمنان‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ يعني‌ استكبار جهاني‌ و صهيونيسم‌ بين‌المللي‌ است و رابعاً‌ ممكن‌ است‌ منافع‌ و امنيت‌ ملي‌ ما را به‌ خطر اندازد؛ كه‌ همين‌ گونه‌ نيز شد و حوادث‌ بعد از انتخابات، خواسته‌ يا ناخواسته‌ از سوي‌ رهبران‌ مخالفان‌ نتيجه‌ آن، حقيقتاً‌ تبديل‌ به‌ فتنه شد و امنيت‌ ملي‌ كشور را در معرض‌ خطر قرار داد.

*ويژگي‌هاي‌ نگاه‌ ملي به‌ بسيج‌ چيست؟
نگاه‌ به‌ هر نهاد بايد براساس‌ نقش‌ و جايگاه‌ آن‌ نهاد و اهداف‌ تشكيل‌ آن، صورت‌ بگيرد. بدون‌ ترديد نقش‌ و جايگاه‌ بسيج‌ در كشور، ارتباط‌ جدي‌ و مستقيمي‌ با امنيت‌ ملي‌ ما دارد، زيرا بسيج، اساساً‌ يكي‌ از مؤ‌لفه‌هاي‌ امنيت‌ ملي و از اركان‌ اصلي‌ حفظ‌ و بقاي‌ نظام‌ جمهوري‌ اسلامي‌ ايران‌ است. اين‌ حقيقت‌ با توجه‌ به‌ اهداف‌ تاسيس‌ بسيج‌ بايد مدنظر قرار گيرد.



هدف‌هاي‌ عمده تشكيل‌ بسيج‌ عبارت‌ است:
1- ايجاد آمادگي‌ دفاعي‌ در مردم‌ و تقويت‌ بازدارنده‌
2- حفظ‌ گسترش‌ مشاركت‌ مردمي‌ در امنيت‌ و دفاع‌
3- تقويت‌ وحدت‌ و همبستگي‌ ملي‌
4- گسترش‌ و تعميق‌ فرهنگ‌ و تفكر بسيجي‌
5- حمايت‌ و پشتيباني‌ از نيروهاي‌ پنج‌ گانه‌ سپاه‌
6- كمك‌ به‌ دفاع‌ غيرنظامي‌ و مقابله‌ با حوادث‌ و بلاياي‌ طبيعي‌ و غيرطبيعي‌
7- آگاه‌ سازي‌ آحاد مردم‌ براي‌ مشاركت‌ و كمك‌ به‌ بخش‌هاي‌ مختلف‌ اجرايي‌ كشور

اندكي‌ تامل‌ در اين‌ اهداف، هر انسان‌ خردمندي‌ را متقاعد مي‌سازد كه‌ جايگاه‌ بسيج‌ با چنين‌ چشم‌اندازي‌ قطعاً‌ بايد ارتباط‌ تنگاتنگ‌ و غيرقابل‌ انكاري‌ با امنيت‌ ملي‌ كشور داشته‌ باشد؛ هرچند همه‌ اهداف‌ در بحث‌ نظامي‌ و امنيت‌ خلاصه‌ نمي‌شود و فراتر از آن‌ است‌ چنان‌ كه‌ ابعاد فرهنگي‌ و غيرنظامي‌ مذكور در آنها بر آنچه‌ گفتيم‌ تصريح‌ كرده‌ است. نكته‌ مهم‌ اين‌ است‌ كه‌ علاوه‌ بر تصريح‌ نسبت‌ به‌ اهداف‌ غيرنظامي، فرهنگي‌ و اجتماعي، در مورد اهداف‌ در سطح‌ ملي‌ نيز با صراحت‌ بيان‌ شده‌ مانند آنچه‌ در بند سوم‌ آمده‌ است‌ يعني‌ تقويت‌ وحدت‌ و همبستگي‌ ملي .
بديهي‌ است‌ وحدت‌ و همبستگي‌ ملي‌ جز در سايه‌ امنيت‌ ملي‌ تحقق‌ نمي‌پذيرد و بسيج‌ آن‌‌گاه‌ مي‌تواند در ايجاد هدف‌ مزبور موفق‌ عمل‌ كند كه‌ در به‌ وجود آوردن‌ امنيت‌ ملي‌ با موفقيت‌ و اقتدار انجام‌ وظيفه‌ كند. بلكه‌ در يك‌ نگاه‌ كلان‌ و ژرف‌ بايد گفت‌ هيچ‌ يك‌ از اهداف‌ هفتگانه‌ فوق و بلكه‌ هيچ‌ هدف‌ متعالي‌ و بزرگي‌ در كشور مطلقاً‌ جز در سايه‌ وجود امنيت‌ ملي‌ و فضاي‌ آرام‌ كشور تحقق‌پذير نيست. اينجاست‌ كه‌ نقش‌ بسيار حساس‌ و جايگاه‌ پراهميت‌ بسيج‌ رخسار خود را نشان‌ مي‌دهد و هر انسان‌ ژرف‌انديشي‌ درك‌ مي‌كند كه‌ بايد قدر بسيج‌ را حقيقتاً‌ دانست؛ به‌ آن‌ احترام‌ گذارد و از آن‌ در هر شرايطي‌ پشتيباني‌ كرد.
چنان‌ كه‌ گفتيم‌ اگر كسي‌ حتي‌ به‌ نگاه‌ ناسيوناليستي‌ هم‌ معتقد باشد، بايد عواملي‌ كه‌ موجب‌ اقتدار، سربلندي، پيشرفت‌ و امنيت‌ ملي‌ ايران‌ عزيز مي‌شود، از جمله‌ بسيج‌ را محترم‌ بشمارد و نسبت‌ به‌ آن‌ تعصب‌ داشته‌ باشد.



*رابطه‌ توقع‌ و قضاوت‌
چنين‌ بينشي، رابطه‌ معقول‌ و منصفانه‌اي‌ ميان‌ توقع‌ و انتظار از بسيج‌ و قضاوت‌ درباره‌ آن، برقرار مي‌سازد. اگر از بسيج‌ اين‌ توقع‌ مي‌رود كه‌ در هنگامه‌ خطر با جانفشاني‌ و ايثار به‌ صحنه‌ بشتابد، پس‌ قضاوت‌ درباره‌ آن‌ نيز بايد از روي‌ درايت‌ و انصاف‌ باشد. حتي‌ اگر كسي‌ صرفاً‌ به‌ فكر حفظ‌ امنيت‌ خود نيز باشد، بايد مدافع‌ بسيج‌ باشد، زيرا اين‌ بسيج‌ است‌ كه‌ حافظ‌ امنيت‌ ملي‌ و در نتيجه‌ حافظ‌ امنيت‌ افراد است.
اكنون‌ شما اين‌ بينش‌ را در كنار بينش‌ ديگري‌ بگذاريد كه‌ انتظار دارد:
1- آزادي‌ كامل‌ براي‌ هر شعار و اظهارنظري‌ وجود داشته‌ باشد
2- آزادي‌ كامل‌ براي‌ انجام‌ هر عملي، حتي‌ خلاف‌ قانون‌ موجود باشد!
3- آزادي‌ كامل‌ براي‌ انجام‌ هرعمل‌ خرابكارانه‌ و هر اغتشاشي‌ وجود داشته‌ باشد!
4- آزادي‌ كامل‌ بري‌ ايجاد هر خطري‌ حتي‌ ضربه‌ به‌ امنيت‌ ملي‌ به‌ آنها بدهند تا هركس‌ مي‌خواهد حمله‌ كنند؛ به‌ نيروهاي‌ انتظامي‌ و به‌ مراكز نظامي‌ هجوم‌ ببرند؛ به‌ نواميس‌ مردم، كسب‌ و كار و اموال‌ آنان‌ تعدي‌ كنند و در عين‌ حال‌ كسي‌ نيز آنان‌ را از انجام‌ اين‌ كارهاي‌ خلاف‌ قانون‌ و خلاف‌ ارزش‌هاي‌ انساني‌ و اخلاقي‌ منع‌ نكند!
و در نهايت، اگر نهادي‌ مثل‌ بسيج‌ كه‌ حافظ‌ امنيت‌ ملي‌ كشور است، اقدامي‌ كرد، به‌ آن‌ حمله‌ كنند، افراد آن‌ را بكشند، و آن‌ گاه‌ آن‌ را به‌ هزار و يك‌ اتهام‌ نيز متهم‌ كنند!!
در كدام‌ كشور دنيا چنين‌ مردمي‌ وجود دارد؟! در كجا مردم‌ چنين‌ توقع‌ و چنين‌ قضاوتي‌ دارند؟!



*پاسخ‌ به‌ يك‌ سؤ‌ال‌
مي‌گويند: در برخي‌ موارد، بسيج‌ خود مرتكب‌ خلاف‌ شده، به‌ بعضي‌ بي‌گناهان‌ حمله‌ كرده‌ و...، پاسخ‌ اين‌ است‌ كه‌ بر بسياري‌ از اين‌ موارد حالت‌ طبيعي‌ حاكم‌ است، در هنگامه‌ اغتشاش، درگيري، فتنه، تيره‌ و تار شدن‌ فضاي‌ فتنه‌ و اختلاط‌ همه‌ گونه‌ افراد با يكديگر در سطح‌ خيابان‌هاي‌ شلوغ، خصوصاً‌ هنگام‌ حضور افراد نفوذي‌ دشمن‌ كه‌ ماموريت‌ درگيري‌هاي‌ عمومي‌ و اغتشاش‌ دارند و از نظر ظاهري‌ از ديگر مردم‌ قابل‌ تشخيص‌ نيستند، احتمال‌ وجود هر اشتباه‌ و خطايي‌ وجود دارد.
در زمان‌ جنگ، مواردي‌ پيش‌ مي‌آمد كه‌ در اثر اشتباه‌ نيروهاي‌ خودي‌ برخي‌ افراد مجروح‌ و يا كشته‌ مي‌شدند؛ در اين‌ صورت‌ آيا درست‌ است‌ كه‌ كسي‌ مثلاً‌ ارتش‌ را به‌ اين‌ خاطر محكوم‌ كند و به‌ آن‌ حمله‌ كند!
انسان‌ فرزانه‌ و فهيم‌ در اين‌ موارد، به‌ مسائل‌ همواره‌ نگاه‌ كلان‌ و حكيمانه‌ دارد، نه‌ جزيي‌ و موردي! بسيج‌ در كلانِ‌ مسئله، به‌ درخواست‌ قانوني‌ مبادي‌ ذي‌ربط، با فداكاري‌ و ايثار، به‌ صحنه‌ آمده‌ و ماموريت‌ پيدا كرده‌ تا امنيت‌ ملي‌ كشور را حفظ‌ كند، امنيتي‌ كه‌ اگر برقرار شود، حتي‌ بعداً‌ منتقدين‌ و مخالفين‌ در سايه‌ آن‌ خواهند توانست‌ به‌ همين‌ بسيج‌ و نظام‌ و انقلاب‌ بتازند، بد بگويند و لااقل‌ انتقاد كنند! بنابر اين، اينان‌ چه‌ قدر بايد بي‌انصاف‌ باشند كه‌ به‌ جاي‌ حمايت‌ از بسيج، به‌ آن‌ بد بگويند و عملكرد آن‌ را زير سؤ‌ال‌ ببرند!
به‌ نظر نگارنده، مسئله‌ براي‌ عقلا آن‌ قدر روشن‌ است‌ كه‌ حتي‌ نياز به‌ همين‌ تذكار و پرسش‌ و پاسخ‌ نيز نبود؛ اما از بس‌ در حوادث‌ بعد از انتخابات‌ نسبت‌ به‌ بسيج‌ ناسپاسي‌ شد كه‌ تذكر اين‌ مقدار ضروري‌ به‌ نظر مي‌رسيد. اين، بدان‌ مي‌ماند كه‌ فرضاً‌ نيمه‌ شبي‌ به‌ خانه‌ فردي‌ حمله‌ كنند و آن‌ گاه‌ هنگام‌ فرار دزد و تعقيب‌ او توسط‌ افراد خانواده، نيروهاي‌ انتظامي‌ نيز به‌ كمك‌ آنان‌ بشتابند؛ دزد را دستگير كرده‌ و آرامش‌ را به‌ محله‌ و منزل‌ اين‌ افراد بازگردانند، اما در حين‌ تعقيب‌ و گريز و هنگامه‌ شلوغي، فرضاً‌ دست‌ يا پاي‌ يكي‌ از مامورين‌ به‌ بدن‌ يكي‌ از اعضاي‌ خانواده‌ خورده‌ باشد.
در اين‌ حال، اين‌ فرد به‌ جاي‌ تقدير و تشكر از نيروهاي‌ انتظامي‌ كه‌ جان‌ خود را به‌ خطر انداخته‌ و به‌ كمك‌ او و ديگران‌ شتافته، به‌ ضربه‌ دست‌ نيروي‌ انتظامي‌ انتقاد كند؛ داد و فرياد راه‌ اندازد و با بي‌ نزاكتي‌ و بي‌ادبي‌ به‌ او حمله‌ كند و...! اين‌ احتمال‌ تنها در يك‌ صورت‌ ممكن‌ است‌ روي‌ دهد؛ اين‌ كه‌ آن‌ فرد با آن‌ دزدان‌ بيروني‌ طرح‌ دوستي‌ ريخته‌ باشد، و يا حداقل‌ در يك‌ نگاه‌ خوشبينانه، كار او صرفاً‌ از روي‌ جهل، نفهمي‌ و غفلت‌ محض‌ باشد!
روشن‌ است‌ كه‌ حركت‌ بسيج‌ در سطح‌ ملي‌ بايد ارزيابي‌ گردد و مقابله‌ آنها با كساني‌ كه‌ كارشان‌ به‌ مخدوش‌ شدن‌ امنيت‌ ملي‌ مي‌انجامد، روي‌ دهد!
در هر روي، انصاف، روشن‌بيني، فرزانگي‌ و درايت‌ در هر انساني‌ حكم‌ مي‌كند كه‌ با نگاهي‌ كلان‌ به‌ مسئله‌ بنگرد و نسبت‌ به‌ نيرويي‌ كه‌ امنيت‌ ملي‌ كشور را تامين‌ كرده، حالت‌ تشكر، محبت، قدرشناسي‌ و حمايت‌ داشته‌ باشد و از شان‌ و حيثيت‌ و فداكاري‌ آن‌ همواره‌ دفاع‌ كند؛ كه‌ اين‌ در حقيقت، دفاع‌ از شان‌ انساني‌ خود و امنيت‌ و آرامش‌ همه‌ انسان‌هاست.
منبع: پایداری


کد مطلب: 21067

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcfexd0.w6dyvagiiw.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir