خصومت ورزی آمریکا با پاسپورت ایرانی

12 ارديبهشت 1393 ساعت 6:27


به گزارش اختصاصی کردستان وب: نگاهی به تحولات سیاسی در عرصه مناسبات ایران و آمریکا، به ویژه مواضع مقامات رسمی کاخ سفید که در رسانه های آنها منعکس می شود، حکایت از این نکته دارد که در روزهای اخیر علی رغم شرایط جدیدی که در حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از آغاز فعالیت دولت یازدهم ذیل راهبرد نرمش قهرمانانه ایجاد شده و مسئولان دولت به ویژه دستگاه دیپلماسی کشور امیدوارانه مسائل را بررسی و در مذاکرات با رعایت تمام شروط توافقات ژنو شرکت می کنند، اما مواضع و علی الخصوص رفتار سیاسی مسئولان وزارت خارجه ایالات متحده به عنوان طرف مقابل، نشان می دهد از خصومت ها و ستیزه گری های آمریکائی ها با انقلاب و نظام اسلامی نه تنها چیزی کاسته نشده بلکه در برخی موارد تقابل آن ها تشدید نیز شده است. در مقام احصاء مصادیق می توان به نمونه های زیادی در این مورد اشاره کرد که آخرین نمونه، رد صلاحیت حمید ابوطالبی برای تصدی نمایندگی کشورمان در سازمان ملل از سوی سنای امریکاست. نمونه هایی از خصومت­ ورزی های تازه در جهت افزایش تقابل آمریکا با ایران، «جان کری» وزیر امور خارجه این کشور، با حضور در کمیته روابط خارجی سنا در واکنش به اظهارات سناتور منندز، رئیس این کمیته، درباره رآکتور اراک گفت: « گزینه‌های زیادی برای مدیریت این مسئله وجود دارد، ولی مهم این است که ایرانیان رآکتور آب سنگین نداشته باشند.» وی ادامه داد: « باید شفاف‌سازی عمده‌ای در باره موضوع تحقیق، نوع تحقیق و کلاهک‌ها به‌صورت خاص صورت گیرد. شما به موضوع رآکتور اراک اشاره کردید و ما به‌صورت روشن این را گفته‌ایم که داشتن رآکتور آب سنگین هیچ مشروعیتی ندارد.» همچنین خبرگزاری رویترز ۹ آوریل ۲۰۱۴ (۲۰ فروردین) در مقاله‌ای به گفت‌وگوهای هسته‌ای ایران و قدرت‌های جهانی پرداخته، می نویسد: « آمریکا روز سه‌شنبه اعلام کرد که ایران می‌تواند طی دو ماه مواد لازم برای ساخت یک بمب هسته‌ای را تولید کند. این سخنان در حالی مطرح شد که ایران و شش قدرت جهانی به دور تازه گفت‌و‌گوها در وین وارد شده‌اند.» رویترز در ادامه با تحلیل ذهنی اظهارات جان کری، وزیر خارجه آمریکا، خاطرنشان می کند: « اظهارات جان کری در واشنگتن نشان‌دهنده عمق نگرانی‌های غرب در مورد نیات هسته‌ای ایران و نیز شکاف عمیق میان دو طرف است که همچنان می‌تواند تحقق یک توافق‌نامه را ناکام گذارد.» این خبرگزاری در چارچوب توهمات غربی ها، هدف اصلی قدرت‌های جهانی در این گفت‌وگوها را ترغیب ایران به پذیرش شرایطی ذکر می کند که زمان دستیابی ایران به سوخت بمب هسته‌ای افزایش یابد (احتمالاً این زمان به یک سال افزایش یابد). نویسنده در همین زمینه به سخنان کری در سنا استناد می کند که گفت: «تصور می‌کنم امروز بر همگان آشکار است که ما در مورد دوره زمانی موسوم به زمان فرار به جلو (طی دو ماه) برای ساخت بمب بحث و تلاش می‌کنیم.» مافی­الضمیر مسئولان آمریکایی مبنی بر مانع سازی بر سر تداوم برنامه صلح آمیز هسته ای ایران به هر نحو ممکن را نشان می دهد. این در حالی است که وفق توافقنامه ژنو، طرفین باید از هر گونه اعلام نظر و تحلیلی که به هر نحو اخلالی در روند مذاکرات هسته ای به وجود آورد خوداری کرده، کار را به تیم های مذاکراه کننده بسپرند. البته کری مجددا در همین جلسه نیز از استفاده از چاشنی ترفند نخ نما شده یعنی تهدید ایران غفلت نمی کند. در این میان ورود سنا به موضوع تسخیر لانه جاسوسی و تلاش برای تراشیدن مستمسکی از آن برای متهم سازی ایران به تروریسم، در واقع تلاش برای زیاد کردن زمینه ها و جبهه های برخورد با ایران در مجامع و سازمان های بین المللی و رسانه ای است و آمریکائی ها قصد دارند از قِبل این موضوع موج فشار جدیدی را علیه ایران اسلامی ایجاد کنند. این مصوبه غیردیپلماتیک و خلاف مقررات و حقوق بین الملل سنای آمریکا که از سوی "تد کروز" سناتور افراطی و ضد ایرانی ایالت تگزاس پیشنهاد و به تصویب اکثریت سناتورها رسید، در حالی به دیپلمات کار بلد کشورمان به دلیل حضورش در جمع تسخیرکنندگان لانه جاسوسی در سال ۵۸، تهمت تروریست بودن را می زند که وی بارها حضور خود در میان دانشجویان فاتح مرکز جاسوسی امریکا در ایران را تنها معدود به چند مرتبه حضور برای ایفای نقش مترجمی در سفارت اشغال شده می داند و از طرفی وی سابقه دیپلماتیک زیادی در کشورهای خارجی دارد.بر این اساس، برای بسیاری این سوال پیش می آید که چرا این اقدام خارج از عرف دیپلماتیک آمریکا در کنار سکوت سازمان ملل به وقوع می پیوندد و چه اهدافی را دنبال می کند؟ رمزگشایی از چرایی و اهداف اتهام جدید به نظر می رسد آمریکایی ها از این بازی جدید چند هدف مهم را دنبال می کنند: ۱- جبهه جدید فشار بر ایران تحت اتهام تروریسم؛ طرح گسترده موضوع با ادبیات تروریسم در سنا نشان می دهد که مهمترین هدف آمریکائی ها گشایش جبهه جدیدی علیه ایران تحت اتهام تروریسم است. البته روند اتهام زنی به ایران در خصوص تروریسم و نقض حقوق بشر از سال­ها پیش آغاز و در دستور کار دستگاه های سیاسی و تبلیغی غرب قرار گرفته است. آنها در این زمینه از ترفند رسانه ای تکرار یک خبر دروغ، که سبب باورپذیری آن می شود، استفاده کرده و همواره با متهم سازی ایران به حمایت از تروریسم - که به شکل غیرمنصفانه ای بیشتر منظورشان حمایت جمهوری اسلامی ایران از مقاومت فلسطین و لبنان است-، خواسته اند افکار عمومی دنیا را علیه ایران بسیج نمایند. ۲- مطالعه موردی و تعمیم به سایر حوزه ها؛ گشایش جبهه جدید تروریسم و اقدام علیه منافع ایران در ذیل آن، از این پتانسیل برخوردار است که به عنوان مطالعه موردی(case study) به دیگر حوزه ها از جمله گشایش پرونده نقض حقوق بشری علیه ایران، موشک های بالستیک و... تعمیم یابد. مفهوم چنین اتفاقی درگیری سازی ایران با مجامع بین المللی و تلاش برای افزایش تحریم هاست. بنابراین بسیار خوشبینانه است کسانی که در داخل به امید واهی کاهش تحریم ها و عادی سازی روابط بین امریکا وایران با مواضعی روشنفکرمابانه حاضرند از تنها امتیاز انقلابی در پرونده گذشته شان چشم پوشی و حتی عذرخواهی نمایند.«ابراهیم اصغرزاده» از طراحان اشغال سفارت آمریکا در تهران، در گفت‌وگویی با بنگاه خبرپراکنی دولت انگلیس گفته است از هیچ تلاشی که در چارچوب منافع ایران، به حل‌وفصل کدورت میان ایران و آمریکا بر سر ماجرای گروگان‌گیری بینجامد، فروگذار نمی‌کند «حتی اگر متضمن عذرخواهی باشد»! این عنصر اصلاح‌طلب با همین تحلیل است که چالش بر سر صدور ویزا برای ابوطالبی، نماینده معرفی شده ایران به سازمان ملل را حاصل بزرگ‌نمایی «تندروها» می داند و معتقد است: «بیش از سه دهه است که گروگان‌گیری به نظرم به تاریخ سپرده شده و فقط توسط نیروهای تندرو به‌عنوان ابزاری برای به هم زدن روندهای آشتی به کار گرفته می‌شود.»! ۳- رویکرد خصمانه به ایران اسلامی؛ امروز یکی از مهم‌ترین خبرهای بین‌المللی درباره ایران «صدور یا عدم‌صدور ویزا برای ابوطالبی است» اما یک سوال مهم وجود دارد و آن این است که «چرا آمریکایی‌ها نمی‌خواهند برای نماینده دائم ایران در سازمان‌ملل ویزا صادر کنند؟» واقعیت آن است که این اتفاق یک مساله چندوجهی است که برای تحلیل آن نیاز به دید استراتژیکِ هلیکوپتری است که چند پیش‌فرض دارد و چند نتیجه! برای تبیین این موضوع ابتدا پیش‌فرض‌های مساله را باید مرور کنیم. چند روز پیش باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا قانونی را امضا کرد که بر اساس آن، آمریکا می‌تواند از ورود هر نماینده سازمان ملل که به تشخیص رئیس‌جمهور قبلاً در اقدام تروریستی علیه آمریکا و متحدان این کشور نقش داشته و یا تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا محسوب می‌شود، اجتناب ورزد. این قانون را پیشتر سنا و مجلس نمایندگان آمریکا به ترتیب در تاریخ ۱۸ و ۲۱ فروردین تصویب کرده بودند. این قانون پس از آن تصویب شد که ایران «حمید ابوطالبی» را برای نمایندگی در سازمان ملل معرفی کرد. دولت و کنگره آمریکا ادعا می‌کنند ابوطالبی در جریان تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران نقش داشته است. پس از این امضا که در ظاهر به اقدام غیرقانونی آمریکا مشروعیت می‌بخشد، اولین چیزی که به ذهن خطور می‌کند، این است که آمریکا از موقعیتش در میزبانی از مکان سازمان ملل سوءاستفاده می‌کند و همین مسئله باعث بی‌اعتباری قانونی است که اوباما آن را امضا کرده است. در متن این قانون آمده است: «آمریکا می‌تواند از ورود هر نماینده سازمان ملل به تشخیص رئیس‌جمهور…» این ادعا می‌تواند مباحث حقوقی جدیدی را درباره حدود اختیارات کشورهایی که در نقاط مختلف جهان به‌نحوی میزبان مراکزی از سازمان ملل هستند، ایجاد کند. صرف میزبانی نمی‌تواند برای آمریکا حق محدودیت ایجاد کردن برای دیگران را به همراه داشته باشد. برخورداری از امتیاز میزبانی ایجاب می‌کند، نباید ادعاهایی مطرح کرد که در روند انجام وظیفه سازمان ملل و یا هر سازمان بین‌المللی دیگر اخلال و مانع به‌وجود می‌آورد و چنانچه کشور میزبانی بر چنین ادعایی که موجب اخلال در انجام وظیفه آن سازمان بین‌المللی می‌شود، به بهانه‌ها و دلایل واهی اصرار ورزد، باید حق میزبان از آن سلب شود. اگر سازمان ملل و کشورهای عضو، تسلیم این بدعت زورگویانه آمریکا شوند، جایگاه حقوقی سازمان ملل زیر سوال می‌رود و تضمینی برای ادامه نیافتن سوءاستفاده‌های آمریکا از این میزبانی وجود ندارد، اما در این میان که سوءاستفاده آمریکا از میزبانی یک نهاد بین‌المللی و بی‌اعتبار ساختن هنجارهای پذیرفته شده جهانی مسلم است، موضوع تعجب‌آور، توصیه‌های مشکوک عده‌ای در داخل کشور است که به جای حمله به آمریکا و محکوم کردن آن به سبب این رفتار غیرقانونی و افزون‌خواهانه، از سویی به ابوطالبی برای انصراف فشار وارد می‌کنند و از سویی دیگر از دولت می‌خواهند برای این موضوع با آمریکا درگیر نشود و با معرفی فرد دیگری به جای ابوطالبی پرونده این موضوع را ببندند. این برخوردها نشان می‌دهد که تحلیل آنها از وضع موجود و مسائل جاری با آنچه که نظام دنبال می‌کند، بسیار تفاوت دارد و آنها وضع موجود و حوادثی از این قبیل را برای به اجرا درآمدن تحلیل‌شان مناسب می‌بینند؛ از این رو تلاش می‌کنند از هر موضوع و رخدادی سوءاستفاده کنند. آنها نیز به تبعیت از غربی‌ها و به ویژه آمریکایی‌ها تصور می‌کنند رشته‌های استکبارستیزی و مقابله با شیطان بزرگ، در ایران ضعیف شده و چنانچه از جوانب مختلف به نظام فشار وارد شود، این رشته‌ها از هم گسیخته می‌شود. آنچه که می‌تواند این تصور را باطل سازد و حقیقت را در برابر چشمان حقیقت‌گریز آنها قرار دهد، ایستادگی در همان نقاطی است که آنها آن را نشانه ضعف ایران و مناسب برای فشارآوردن می‌پندارند که یکی از آن نقاط مهم، نمایندگی «حمید ابوطالبی» است که درخصوص آن به هیچ وجه نباید کوتاه آمد. دستاورد حداقلی ایستادگی محکم و قاطع درباره وی این است که در نظام هیچ مقوله‌ای درخصوص استکبار و شیطان بزرگ تغییر نکرده و همه امور در دایره مدیریت هوشمند نظام قرار دارد. 1ـ دولت روحانی از ابتدای کار تلاش خود را صرف حوزه سیاست خارجی کرده تا بتواند توافقی را با غربی‌ها و به‌طور اخص با آمریکایی‌ها- که از نظر آنها کدخداست- به انجام برساند. در این مسیر نوع توافق خوب باشد یا بد، برای دولت تدبیر و امید اهمیت ندارد و این موضوع نیز امروز برای طرف غربی عیان شده است. 2ـ دولت در حالی همه انرژی خود را صرف سیاست خارجی کرده است که به‌دلیل عدم‌توجه به ساخت درونی نظام، وضعیت اقتصادی و معیشت مردم در تنگنا قرار دارد. رهبر حکیم انقلاب در نطق عیدانه فرمودند «حماسه اقتصادی محقق نشده است» و به‌دلیل انعقاد توافقنامه بد اقدام مشترک بین ظریف و 1+5 منتقدان اعم از اقشار مختلف سیاسی، فرهنگی، دانشگاهی و توده مردم در مقابل دولت قرار گرفته‌اند. 3ـ دولت آمریکا همچنان که در گذشته با سنگ‌اندازی مانع انجام معاهدات بین‌المللی پیرامون مساله هسته‌ای درباره توافقنامه ایران، برزیل و ترکیه (توافقنامه تهران) شده بود در این نوبت نیز دنبال به‌هم‌زدن بازی است و دنبال فرصتی می‌گردد که این توافقات را به‌هم بریزد اما از سویی نمی‌خواهد هزینه این سنگ‌اندازی را نیز بپردازد و در نگاه حداکثری می‌خواهد این هزینه را به جمهوری اسلامی ایران تحمیل کند. 4ـ چندی پیش، یک خبرگزاری داخلی طی خبری اختصاصی اعلام کرد «حمید ابوطالبی»، معاون سیاسی دفتر ریاست‌جمهوری به‌عنوان جانشین «محمد خزاعی» در سازمان ملل معرفی خواهد شد. درست در میانه تعطیلات نوروزی، وقتی ایران درگیر آرامش نوروزی خود بود، «خبرگزاری رویترز» طی گزارشی درباره «حمید ابوطالبی» ضمن اینکه وی را از حلقه نزدیک به «اکبر‌رفسنجانی» و «حسن روحانی» خواند، اعلام کرد حکم وی توسط دولت ایران صادر شده و این در حالی است که به گفته یک منبع ایرانی، وی مدت‌ها پیش از این به این سمت منصوب شده بود. شبکه خبری صدای آمریکا - VOA- نیز در گزارشی نوشت: «انتصاب وی (ابوطالبی) از جانب آقای «روحانی» از ماه‌ها پیش به‌خوبی در میان هیات‌های نمایندگی سازمان ملل محرز بود». این بدین معنا بود که دولت ایران برای هفته‌ها، چشم انتظار صدور ویزای «ابوطالبی» بوده و از رسانه‌ای‌کردن ابهامات موجود در این رابطه، احیانا به‌دلیل جلوگیری از انتقادات داخلی طفره رفته بود. در حالی که مردم ایران از تأخیرهای عمدی به‌وجود آمده در صدور ویزای نماینده کشور در سازمان ملل بی‌خبر بودند، رسانه‌ای آمریکایی موضوع را فاش ساخت. اولین بار، این خبرنگار «روزنامه واشنگتن پست» بود که نسبت به تعلل آمریکا در صدور ویزای «ابوطالبی» حساسیت ایجاد کرد.5ـ روحانی برای حضور در انتخابات از شعارهایی استفاده کرد که بشدت و سرعت در همین سال اول دولت آزمون‌پذیر بوده است؛ شعارهایی که بیش از همه نه در نقد بلکه در نفی دولت گذشته از وی بروز کرده است، یکی از این شعارها از سوی روحانی آن بود که «احترام را به پاسپورت ایرانی بازمی‌گردانم» البته این شعار با توجه به سابقه فعالیت روحانی در حوزه دیپلماسی بیش از دیگر شعارها نیز بزرگنمایی می‌شود. مردم نیز منتظر آنند که نحوه مدیریت و تاثیر روحانی در این حوزه را به چشم ببینند و چالش فعلی، نقطه عطف این موضوع خواهد بود. اینها بخشی از پیش فرض‌هایی است که امروز درباره مساله عدم‌صدور ویزا برای ابوطالبی وجود دارد اما از کنار هم قراردادن این مفروضات نتایجی به‌دست می‌آید که بیش از همه به دولت محترم جمهوری اسلامی کمک می‌کند تا تدبیر لازم را درباره عملکرد درست اتخاذ کند. آمریکایی‌ها با انتشار خبر عدم‌صدور ویزا برای ابوطالبی تلاش دارند دولت روحانی را در یک فشار چندوجهی بین داخل و خارج قرار دهند که از هر طرف این روحانی باشد که به‌عنوان رئیس‌جمهور ایران آسیب ببیند. از در کنار هم قرار گرفتن انتشار این خبر از سوی رسانه‌های آمریکایی (پیش فرض 4) و انتظار مردم درباره دفاع روحانی از پاسپورت به‌عنوان نماد حیثیت و عزت ایرانی (پیش‌فرض 5) دولت روحانی مجبور است بر ابوطالبی، به‌عنوان گزینه ایران در سازمان ملل اصرار بورزد تا صدور روادید وی نمادی باشد برای دولت که از عزت ایرانی دفاع کرده است اما از سویی با این اتفاق غربی‌ها دو موضع را اتخاذ خواهند کرد. در خوشبینانه‌ترین حالت آنها روادید را صادر خواهند کرد و آن را به عنوان چماقی بر سر دولت خواهند کوفت تا در مذاکرات بتوانند امتیازات بیشتری از دولت بگیرند و در بدبینانه‌ترین حالت اصرار دولت ایران را مخدوش‌شدن مسیر مذاکرات هسته‌ای جلوه خواهند داد و هم زیر میز می‌کوبند و هم هزینه آن را متحمل دولت جمهوری اسلامی می‌کنند. (پیش فرض 3) اما از سوی دیگر اگر دولت روحانی به‌واسطه ادامه مذاکرات و رسیدن به یک توافق هرچند بد با آمریکا (پیش‌فرض 1) در این موضوع کوتاه بیاید و نماینده جدیدی را معرفی کند؛ غرب توانسته است چالش جدی جدیدی را پیش‌روی روحانی در داخل کشور قرار دهد.بدین‌صورت که مخالفت‌ها با روحانی در داخل بیشتر خواهد شد و فشارها بر دولت افزایش خواهد یافت. از سوی دیگر گستاخی‌ها و توهین‌های دولتمردان آمریکایی در محافل بین‌المللی نیز بیشتر خواهد شد و این حرف تکرار می‌شود که «ما توانستیم ایران را مجبور به عقب‌نشینی کنیم» با توجه به آنچه گفته شد دولت جمهوری اسلامی در درجه اول باید بهانه دانستن انرژی هسته‌ای از سوی غربی‌ها را بپذیرد و به سابقه سنگ‌اندازی‌های آمریکایی‌ها توجه کند و آن را به عنوان دال مرکزی گفتمانی خود قرار دهد و از سوی دیگر پیوند زدن مذاکرات با ویزای ابوطالبی را نقشه آمریکایی‌ها برای مخدوش‌کردن مسیر مذاکرات اعلام کند. از سوی دیگر بر سر گزینه خود بایستد تا بتواند محوریت وحدت در کشور را به‌هم برساند تا این موضوع نمادی باشد برای اقتدار جمهوری اسلامی! آمریکایی ها تعریفی که از جمهوری اسلامی ایران برای سازمان ها، افراد و ماموران خود کرده اند، تعریف خصم و دشمن است، لذا از هر اقدام مسالمت آمیز ایران تلقی خاص خود را دارند و به مواضع، برنامه ریزی ها و اقداماتشان علیه جمهوری اسلامی ایران ادامه می دهند. زیرا آنچه را که تحت عنوان هویت و ارزش های امریکایی از آن نام می برند در مصاف با هویت الهی انقلاب اسلامی می دانند.ابوطالبی که در حال حاضر معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور است، سوابقی چون سفیر جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا، بلژیک، استرالیا و اتحادیه اروپا (به مدت 15 سال)، مدیرکل سیاسی وزارت امور خارجه (به مدت 5 سال)، مشاور وزیر امور خارجه (به مدت 5 سال) و عضویت در شورای استراتژیک وزارت امور خارجه را در کارنامه کاری خود دارد.حمید ابوطالبی متولد سال 1336 تهران و دارای مدرک دکترای جامعه شناسی تاریخی از دانشگاه لوون فرانسه، کارشناسی ارشد جامعه شناسی سیاسی از دانشگاه سوربن فرانسه، کارشناسی ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن‌ اسلامی از دانشکده الهیات دانشگاه تهران و کارشناسی جامعه شناسی از دانشگاه تهران است. حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور که به عنوان گزینه ایران برای تصدی نمایندگی ایران نزد سازمان ملل مطرح است در واکنش به اقدام امریکا در تصویب قانون ممنوعیت ورود وی به امریکا در صفحه توییتر خود نوشت:آمريكا از نظر حقوقي رويه جديد ومسير نويني را إيجاد كرد، أين كه با مصوبات پارلمان هاي ملي مي توان تعهدات بين المللي كشور را زير پا نهاد.اقدام امریکا در پی طرح ادعای مشارکت ابوطالبی در تسخیر سفارت امریکا در تهران صورت گرفته در حالی که گفته می شود ابوطالبی تنها به عنوان مترجم در این ماجرا حضور داشته و در تسخیر سفارت نقشی نداشته است.با خداحافظی محمد خزاعی از نمایندگی دائم ایران در سازمان ملل متحد، بحث جانشینی وی با چالش‌های فراوانی روبه رو شده است. در آغاز منابع خبری اعلام می‌کردند که دولت ایران، حمید ابوطالبی را ـ که هم اکنون معاون سیاسی دفتر رئیس جمهوری ایران است ـ به نمایندگی دائم ایران به سازمان ملل معرفی نموده است. در این میان، پس از اینکه یکی از روزنامه‌های امریکایی فاش کرد که دولت امریکا حاضر به دادن روادید به ابوطالبی نیست، جنجال‌ها نسبت به صدور روادید برای نماینده ایران به شدت افزایش پیدا کرد.سنا و مجلس نمایندگان آمریکا در یک هفته اخیر با تصویب قوانینی، خواستار جلوگیری از ورود ابوطالبی به آمریکا شده‌اند. کاخ سفید هم هرچند رسما اعلام نکرده که به وی روادید نمی‌دهد، اما او را برای حضور در سازمان ملل «نامناسب» خوانده است. این در حالی است که آمریکا به عنوان میزبان سازمان ملل، متعهد شده است که به جز برخی موارد خاص، برای ورود نمایندگان کشورها، مانعی ایجاد نکند. با توجه به اينکه ابوطالبي به عنوان سفير جمهوري اسلامي ايران در سازمان ملل معرفي شده و مقر اين سازمان داخل خاک آمريکا است، مخالفت آمريکايي ها از ورود ابوطالبي نوعي سوءاستفاده از جايگاه جغرافيايي سازمان ملل است. قطعا دولت ايران بايد در برابر اين زياده خواهي آمريکايي ها ايستادگي کند، اين موضع بايد به طور جدي پيگيري و از مراجع قانوني بين المللي براي به نتيجه رسيدن اين موضوع استفاده شود.وزير امورخارجه مي تواند به عنوان اعتراض نامه اي را به دبير کل سازمان ملل ارسال کند تا با اين سوءاستفاده آمريکايي ها هرچه سريع‌تر مقابله شود، سازمان ملل متعلق به همه کشورها است، آمريکايي ها در مخالفت با ورود ابوطالبي به عنوان سفير به سوابق وي در تسخير لانه جاسوسي استناد کردند. اگر اين موضوع ملاک آمريکايي‌ها قرار بگيرد در سوابق آنها عليه ملت ايران نيز حضور بسياري از مسئولان اين کشور بارها به چشم خورده است، بنابراين اين نوع رويکرد منطقي قوي در تصميم گيري ها نيست.این اقدام نشان می‌دهد که آمریکا شایستگی میزبانی سازمان ملل را ندارد و این مطالبه از سوی ایران باید در سازمان ملل مطرح شود که میزبانی سازمان ملل از آمریکا گرفته شده و به کشور دیگری داده شود. متأسفانه آمریکایی‌ها از امتیاز میزبانی خود در مورد سازمان ملل همیشه سعی می‌کنند تا نقطه نظرات غیرقانونی و نامشروع خود را در قالب اعمال فشار به کشورها به کار بگیرند و عدم صدور روادید برای آقای ابوطالبی خود نمونه‌ای از این رفتار آمریکاست. آمریکا نه تنها نباید در صدور روادید برای سفرای کشورها در سازمان ملل کارشکنی کند بلکه موظف است تا تسهیلات لازم را برای حضور نمایندگان کشورها برای فعالیت آنها در چارچوب فعالیت‌های سازمان ملل فراهم کند اما آمریکایی‌ها ضمن اینکه تعهدات خود را در دادن تسهیلات به نمایندگان کشورها عمل نمی‌کنند بلکه اقدام به کارشکنی در ارتباط با این موضوع می‌کنند که این اقدامات خلاف قواعد بین‌المللی است.عناد و کینه‌توزی و خصومت آمریکایی‌ها در صدور روادید برای سفیر ایران در سازمان ملل نشان می‌دهد که آمریکایی‌ها هر جا که بتوانند مانعی را بر سر راه جمهوری اسلامی ایران ایجاد کنند دست به این کار می‌زنند و این هشداری برای کسانی است که فکر می‌کنند آمریکایی‌ها دست از لجاجت و خصومت با جمهوری اسلامی ایران برداشتند.   آمريکا به لحاظ مباني حقوق بين‌الملل حق ندارد از امتياز ميزباني سازمان ملل در خاک کشورش استفاده کرده و اينگونه اعمال نظر کند.تصميم کاخ سفيد براي صادر نکردن ويزاي حميد ابوطالبي اشکال دارد و کار درستي نيست، جمهوري اسلامي بايد از طريق سازمان ملل و مجاري مربوطه اعتراض خود را به اين رويکرد آمريکا اعلام کند آمريکايي‌ها با اين اقدام مجددا خوي دشمني و کدورت با جمهوري اسلامي را نشان دادند، آمريکايي‌ها هر جايي که بتوانند آسيبي به جمهوري اسلامي وارد کرده و يا مانعي بر سر راه فعاليت‌ها ايجاد کنند درنگ نخواهند کرد. آنها دنبال بهانه‌جويي هستند که صادر نکردن ويزا يکي از مصاديق آن است.آمريکايي‌ها خصلت و خوي استکباري و قدرت‌طلبي دارند،آمريکايي‌ها با داشتن خوي دخالت در امور کشورها به خود حق مي‌دهند که برخلاف مسير حقوقي و چارچوب بين‌المللي رفتار کرده و از امتياز استقرار سازمان ملل در خاک خود سودجويي کنند، حقي که به لحاظ قانوني به آنها داده نشده است. جمهوري اسلامي نماينده خود در سازمان ملل و نه سفير براي آمريکا معرفي کرده است که آمريکايي‌ها بخواهند با صدور ويزا براي حميد ابوطالبي مخالفت کنند. طبق قانون آمريکا بايد براي تمامي کشورهايي که نمايندگاني در سازمان ملل معرفي مي‌کنند ويزا صادر کرده و کليه اقدامات لازم را انجام دهد. اين اقدام آمريکا برخلاف موازين حقوقي و تصميم سياسي براي فشار بر جمهوري اسلامي است. تا همین جا هم آمریکایی‌ها با این خصومت‌ورزی‌هایشان نشان داده‌اند که تابع هیچ مقررات، قانون و تعهدات بین‌المللی نیستند تا جایی که حتی بدیهی‌ترین قوانین بین‌المللی را زیر پا می‌گذارند. در این باره ذکر چند نکته حائز اهمیت است:اول اینکه؛ با این اقدام غیرقانونی آمریکا، این کشور دیگر نمی‌تواند میزبانی بی‌طرف و مشروع برای حضور سازمان ملل در خاک خود باشد؛ از این رو، طرح این موضوع باید در دستور کار دولت ایران و دیگر کشورهای بی‌طرف قرار گیرد. نکته دوم اینکه؛ این مسئله به‌خوبی نشان داد که برای آمریکایی‌ها دولت روحانی یا هر دولت دیگری، تفاوت ندارد و خصومت‌ورزی آن‌ها علیه دولت و ملت ایران، مختص به این دولت یا آن دولت و… نیست؛ از این رو، امید بستن به مذاکرات و گفت‌وگو با این کشور برای حل مشکلات دو طرف، امیدی واهی است.سوم آنکه، این کارشکنی‌ها اگرچه در گذشته هم وجود داشته است، ولی هیچ‌گاه به اندازه گستاخی امروز آمریکایی‌ها نبوده است و این مسئله، به برخی برخوردهای منفعلانه دستگاه سیاست خارجه در مسائل مختلف برمی‌گردد که این توهم را در آمریکایی‌ها به‌وجود آورده که با توجه به ضعف دولت ایران، می‌تواند هر اقدامی را بر آن تحمیل کند. از این رو دولت ایران باید با پافشاری بر گزینه ابوطالبی و عقب‌نشینی نکردن از معرفی وی، هم به آمریکایی‌ها و هم به کسانی که این روزها به برخی اقدامات دولت با نگاه تردید می‌نگرند، نشان دهد که از منافع ملی ایران دست نخواهد کشید. ضمن اینکه، این مسئله باید از مجاری قانونی و سازمان ملل نیز بجد پیگیری گردد. هرگونه عقب‌نشینی امروز ما قطعاً گستاخی بیشتر آمریکایی‌ها را در مسائل بین ما و آن‌ها در پی خواهد داشت. برخلاف نظر برخی  اصلاح‌طلبان مرعوب هم، عذرخواهی آنان از اشغال سفارت آمریکا در تهران(!) اینگونه برخورد کردن‌های آمریکا با ایران را اصلاح نخواهد کرد. فقط قاطعیت و مقاومت، چاره‌ساز مراوده با آمریکا و غرب است و بس. از مجموع واکنش رسانه ها و کارشناسان خارجی به موضوع عدم پذیرش آقای ابوطالبی به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل توسط کنگره آمریکا، چنین برمی آید که به اعتقاد بسیاری از آنان، آمریکائی ها یک بازی بیهوده ای را آغاز کرده اند و روی یک موضوعی که کمترین فایده و بیشترین هزینه را برای آنان دارد، پافشاری می کنند. این موضوع ضرر چندانی به جمهوری اسلامی ایران نمی زند، اما رفتار غیرقانونی آمریکا به همگان و سنگ اندازی وی در مسائل بین المللی کشورها و تعامل آن ها با سازمان ملل را آشکار می سازد بروز اینگونه رفتارها از سوی آمریکا نشاندهنده وجود قانون و سیاست حاکم برآمریکا قانون زور وجنگل است . اگر روح دیپلماسی معقول و منطقی حاکم بر جهان براین کشور نیز نیز حاکم بود چنین دخالت واضح و اشکاری را انجام نمی داد و آنها همان سیاست تزویر را ادامه می دهند و در جاهایی هم که از زور نتوانند استفاده کنند با جنگ و تحریم و عملیات جنگ روانی سعی می کنند دیگر کشورها را دربرابر خواسته خود مطیع کنند .ما انتظاری از آمریکا جز دشمنی و لجاجت نداریم بنابراین ما باید بنیان مان را از درون تحکیم کنیم و و حدت و انسجام بین سه قوا را تقویت ببخشیم و کمک کنیم.آنها با ادعاهای هجو و بی اساسی که بر ضد آقای ابوطالبی مطرح می کنند و روی همان هم تصمیم گیری می کنند و این نشان می دهد که عقلانیت برنظام سلطه و غرب حاکم نیست. عدم صدور روادید برای حمید ابوطالبی از سوی دولت امریکا و اجماع عجیبی که در این مورد در امریکا ایجاد شده، این سوال را بوجود آورده است که واقعا دلیل این موضع امریکا چیست؟ سرسختی امریکا در این باره و اقدام تقریبا فوری و قاطع آن در منع صدور روادید برای ابوطالبی بسیاری از کسانی را که تصور می کردند روابط ایران و امریکا رو به بهبود است دچار حیرت کرده است. امریکایی ها در این مورد خیلی سریع عمل کردند و زمانی که معمولا طول می کشد تا چنین مسائلی در امریکا به نتیجه برسد در این مورد خاص بسیار کوتاه بود در حالی که در نمونه های مشابه معمولا مدت زمان زیادی طول می کشد تا مجموعه سیستم امریکا به یک موضع واحد برسد. هم دولت امریکا سریعا در اينباره واکنش رسمی نشان داد و هم دو مجلس نمایندگان و سنا که در این روزها کمتر درباره موضوعی اجماع می کنند به سرعت قانونی را تصویب کردند که ابوطالبی را از ورود به این کشور منع می کند. درست است که باراک اوباما رییس جمهور امریکا هنوز این قانون را امضا نکرده ولی موضع رسمی دولت امریکا چندان پوشیده و پنهان نیست. دلایلی وجود داشت که بر اساس آن برخی انتظار داشتند روند صدور ویزا برای ابوطالبی به سرعت طی شود. خلاصه این دلایل چنین است: 1- نخست اینکه کسانی در دولت تصور می کردند که دولت امریکا روند رو به بهبود روابطش با ایران را به خاطر موضوعی در این حد بر هم نخواهد زد. 2- تصور می شد که امریکا نگران این خواهد بود که سرسختی در این باره بر موضع ایران در مذاکرات هسته ای اثر بگذارد و در نتیجه حدس زده می شد که مسئله به سرعت حل خواهد شد. 3- درون دولت این دیدگاه وجود داشت که لابی تیم فعلی حاکم بر وزارت خارجه در امریکا قوی است و لذا می تواند مشکل را به سرعت حل کند. 4- از حیث شخصیتی هم تصور می شد ابوطالبی فردی است که امریکایی ها علی القاعده باید از حضور وی در مسند نمایندگی ایران در سازمان ملل استقبال کنند. ابوطالبی در ایران به عنوان یک اصلاح طلب كامل شناخته می شود. اما هیچ کدام از این عوامل در واقع به حل موضوع کمک نکرده است. برعکس می بینیم که مسئله پیچیده تر شده و دورنمای روشنی هم برای حل آن وجود ندارد. سوال این است که علت چیست و چرا دولت امریکا در این مورد چنین انعطاف ناپذیر عمل می کند. 1- نخستین دلیل احتمالا این است که رویه دولت در ماه های گذشته به گونه ای بوده است که امریکا را متقاعد کرده اگر سرسختی کند، رابطه با امریکا و غرب آنقدر برای این دولت مهم هست که برای حفظ آن هر امتیازی بدهدو از موضع خود کوتاه بیاید. در واقع همانطور که درباره قطعنامه پارلمان اروپا گفته می شود منشا اصلی این اقدام غربی ها رفتار خود دولت ایران بوده است. 2- دلیل دوم را بی شک باید در مناسبات داخلی امریک جست وجو کرد. برخی طیف های خاص درون امریکا موافق بوده اند که موضوع تسخیر لانه را در حافظه تاریخی دولت امریکا زنده نگه دارند و این مسئله با وجود اینکه سال های طولانی از آن می گذرد یک مسئله زنده در امریکا محسوب می شود. این واقعیتی است که نمی توان آن را نادیده گرفت. 3- دلیل سوم فشار تندروها درون امریکا بر دولت امریکاست که با بزرگنمایی حضور بسیار ضعیف ابوطالبی در ماجرای اشغال لانه دولت امریکا را در وضعیتی قرار دادند که نمی توانست تصمیم دیگری اتخاذ کند. 4- مسئله بعدی این است که حدس زده می شود ابوطالبی گزینه مطلوب برخی طیف ها درون وزارت خارجه نبوده و آنها در روند اعزام وی کارشکنی کرده اند. حقوق بین‌الملل و ضرورت تغییر مقر دائمی سازمان ملل 1- ماجرای عدم صدور روادید برای نماینده دائم ایران در سازمان ملل ازسوی دولت آمریکا که عملا حکایت از مواضع خصمانه آن دولت علیه ملت ایران دارد در عین حال که نقض آشکار معاهدات بین‌الملل است، بار دیگر نشان داد برخلاف تصور باطل برخی خواص ساده‌اندیش داخلی، دولت آمریکا در هر فرصت ممکن از ابراز دشمنی با ملت ایران کوتاهی نخواهد ورزید. خوشبینی به متن یکسری توافقات مساله‌دار هسته‌ای با دولت تروریست آمریکا که اساسا در حوزه تامین منافع ملی ملت ایران ایرادات جدی بر آن وارد است، عین ساده‌اندیشی سیاسی یا وادادگی بیگانه‌پرستانه است. 2- در دو دهه اخیر و باتوجه به خوی استکباری دولت آمریکا در مواجهه با ملل مستقل و مخدوش کردن فراگیر هویت بین‌المللی سازمان ملل توسط آن دولت، باردیگر ضرورت طرح پیگیری انتقال مقر دائمی سازمان ملل متحد از خاک آمریکا‌ توسط مجامع بین‌المللی کاملا عیان شده است. بررسی متون حقوقی و معاهدات دوجانبه منعقده میان سازمان ملل با دولت آمریکا نشان می‌دهد آن کشور تحت هیچ شرایطی مجاز به کمترین مداخله خارج از مقررات در امور جاری سازمان ملل یا سنگ‌اندازی در مقابل هیات‌های اعزامی سایر کشورها به سازمان ملل نیست. 3- در حال حاضر ضرورت دارد سازمان ملل فارغ از پیگیری‌های قضایی جمهوری اسلامی ایران با طرح یک شکوائیه حقوقی و اتخاذ مواضع قاطع رأسا از هویت بین‌المللی این سازمان دفاع محکم کند. واضح است این سازمان باید در گام‌های تکمیلی و البته در متن سازوکارهای حقوقی و در چارچوب معاهدات منعقده فیمابین نسبت به محدودسازی اقدامات غیرقانونی دولت آمریکا عملا وارد میدان شود و این موضوع مهم را در مجمع عمومی سازمان مطرح و تصمیمات جمعی راهگشا اتخاذ کند. ضرورت مقابله جدی با رفتارهای غیردیپلماتیک آمریکایی‌ها و پیشگیری از امتداد این اعمال اساسا اهمیت موضوع راهبردی تغییر محل استقرار دائمی سازمان ملل را دوچندان می‌کند. 4- توجه حقوقی به ساختار، اهداف، جایگاه، میزان و در نهایت قلمرو اثرگذاری‏ سازمان ملل در عرصه تعاملات بین‌المللی و همچنین موازین مصرح قانونی عمیقا مبین آن است که بی‌توجهی دولت‌ها به مداخله غیرقانونی دولت آمریکا در امور جاری این سازمان آن هم به بهانه میزبانی یا وجود مقر سازمانی‏ بین‌المللی در خاک آن کشور، ارتباط مستقیمی با مخدوش شدن عینی استقلال این نهاد بین‌المللی دارد. این بی‌توجهی عملا زمینه ایجاد اخلال هوشمندانه در مسیر فعالیت‌های منشوری آن توسط یک کشور قدرتمند را در پی دارد. در حقیقت استمرار این روند یا مبدل شدن تدریجی این زیاده‌خواهی غیرقانونی دولت آمریکا به یک رویه جاری، حیات بین‌الملل را با آسیب‌های جدی مواجه می‌کند. از سوی دیگر پذیرش این رفتار غیرحقوقی می‌تواند تدریجا اصالت سازمان ملل را که نهفته در اصول معینی از قبیل چندجانبه‏گرایی توأم با برابری و عدالت‏ به عنوان یک روش کارآمد برای حل مسالمت‌آمیز مسائل بین‌المللی است، زیر سوال برده و عینا صلح و امنیت جهانی را به شکلی پایدار تهدید کند. 5- ضرورت رعایت تعهدات‏ بین‌المللی نسبت به سازمان ملل توسط دولت میزبان یک موضوع بدیهی است که از همان روزهای نخستین تشکیل این سازمان مورد تاکید و پذیرش همه اعضا از جمله دولت آمریکا بوده است. ملاحظه اصول و مواد مختلف قراردادی شامل منشور ملل‌متحد، معاهدات 1961 و 1963 و 1975 وین، کنوانسیون 1946 و مهم‌تر از همه اصول 11 و 13 قرارداد مقر به روشنی موید آن است که نمایندگان کشورهای عضو از امتیازات و مصونیت‏های اختصاصی برای انجام‏ مستقل وظایف مرتبط با سازمان ملل‏ بهره‏مند هستند و هرگونه ایجاد محدودیت برای اعضای سازمان توسط دولت آمریکا غیرقانونی است. 6- قرارداد مقر که 26 ژوئن 1947 بین دولت آمریکا و سازمان ملل‏ متحد منعقد شده به‌طور مشخص و تفصیلی شامل قواعد مربوط به امتیازات و مصونیت‌های سازمان و نمایندگان‏ کشورهای عضو است. برای نمونه در فصل یازدهم‏ قرارداد مقر اشاره شده است مقامات فدرال، ایالتی یا محلی آمریکا نباید هیچ‏گونه موانعی برای‏ رفت‏وآمد اشخاص مسؤول به مقر سازمان ایجاد کنند. بند 1 این فصل نیز به وضوح نمایندگان اعضا یا مسؤولان سازمان ملل یا مؤسسات تخصصی تعریف شده در ماده 57 پاراگراف 2 منشور یا خانواده‏های نمایندگان و مسؤولان را جزو اشخاص مشمول آن فصل عنوان کرده است. روشن است عدم صدور روادید برای نماینده معرفی شده از سوی کشور‌ ما مشمول این ماده است که باید برخورد درخور شأن با این اقدام غیرقانونی آمریکا صورت گیرد. 7- در فصل‏ سیزدهم قرارداد مقر نیز به شکل معناداری تاکید شده قوانین لازم‌الاجرا درباره ورود بیگانگان به خاک آمریکا نباید به نحوی اعمال شود که به امتیازات‏ یادشده در فصل یازدهم لطمه وارد کند. در فصل 13 مقر آمده است قوانین و دستورالعمل‌های لازم‌الاجرا در آمریکا درباره ورود بیگانگان‏ نباید به نحوی اعمال شود که به امتیازات‏ مذکور در فصل یازدهم لطمه وارد کند و زمانی که‏ برای اشخاص یادشده در فصل 11 تقاضای ویزا شد بدون تأخیر و در فوری‏ترین وقت ممکن باید این امر صورت پذیرد. این فصل به‌وضوح موید غیرقانونی بودن امتناع آمریکایی‌ها از صدور روادید برای نماینده ایران با توسل به قوانین جاری آن کشور درباره ورود بیگانگان به خاک آمریکا بوده و به شکلی زننده ناقض مبانی حقوق بین‌الملل است. 8- در خاتمه در پاسخ به پرسش «امکان حقوقی تغییر محل استقرار مقر دائمی سازمان ملل از خاک آمریکا» باید گفت از سال 1947 میلادی و براساس یک معاهده دوجانبه بین این سازمان و دولت آمریکا که موسوم به «معاهده مقر» است چنین امکانی با مکانیزم‌های اجرایی مربوط به شکلی دقیق پیش‌بینی شده است. معاهده مقر دارای 9 ماده و 28 بخش است و از بخش 22 تا 24 ماده 9 به موضوع انتقال مقر سازمان ملل اختصاص دارد و عملا هیچ منعی برای چنین انتقالی وجود ندارد. در واقع در شرایط فعلی برای انتقال مقر سازمان ملل از خاک آمریکا باید حداقل دوسوم اعضای سازمان از طریق رای‌گیری در رکن فراگیر این سازمان یعنی مجمع عمومی به انتقال مقر سازمان ملل از خاک آمریکا به کشور ثالث رای مثبت دهند. یعنی چنانچه همین امروز دوسوم اعضای سازمان ملل در مجمع عمومی به این تغییر رای مثبت بدهند این اتفاق صورت خواهد گرفت. طبق قوانين و توافق نامه‌هاي بين‌المللي آمريکا چنين حقي ندارد که براي نماينده‌اي که از سوي يک کشور در سازمان ملل معرفي مي‌شود، رواديد صادر نکند.، تصميم آمريکا خلاف تمامي ضوابط و کارکردهاي نهادهاي بين‌المللي است و قطعا نزد دولت‌ها و ملت‌هاي ديگر نيز محکوم مي‌شود.آمريکا با داشتن خوي برتري طلبي و زياده خواهي‌اش اين تصميم را گرفته است. آن هم تصميمي که در حوزه‌ي اختياراتش نيست و به نوعي تعيين تکليف براي ديگران است.درست است که مقرسازمان ملل در خاک آمريکاست، اما آمريکايي‌ها حق ندارند به کشورهاي ديگر فشار وارد کنند تا نماينده‌ مورد قبول آمريکا را به سازمان ملل بفرستند.  نماينده معرفي شده ايران در سازمان ملل، نماينده ايران است و نه آمريکا و اگر سازمان ملل با اين مصوبه سنا برخورد نکند نشان مي‌دهد که عملا اين سازمان کارآمدي در عرصه‌ بين‌المللي نداشته و سازمان بي طرفي نيست. ۴- فراهم سازی بسترهای فشار تازه بر ایران در زمان گام نهایی مذاکرات هسته ای؛ با توجه به انجام مذاکرات هسته ای بین ایران و نمایندگان گروه ۱+۵ در ذیل گام نهایی نشست ژنو، هدف دیگر آمریکا تاثیرگذاری بر روند مذاکرات هسته ای است. برخی تحلیلگران جهانی همچون گری سیک از مقامات پیشین امریکا اعتقاد دارند مسئله ابوطالبی بازتاب فشارهایی است که دولت اوباما در مذاکره با ایران با آن ها روبرو است. البته می توان اهداف دیگری را نیز گمانه زنی کرد. به هر حال آمریکا با این سناریوها قصد دارد به جای پرداختن به متن مذاکره و بررسی مفاد آن در فضایی احترام آمیز، که در آغاز مذاکرات در نشست ژنو متعهد شده است، به حاشیه سازی هایی برای تغییر نتیجه مشغول است.   راه های برون رفت از موقعیت جدید ۱- دولت محترم به عنوان مسئول ایرانی طرف مذاکره، باید مواضع خود را در برابر دیدگاه هایی که به نوعی تداعی گری سمپاتی از دولت یا نظر منسوبین دولت محسوب می شود و می تواند دشمنان را به اشتباه تحلیلی و محاسباتی بیندازد مشخص کند. بایستی واقع بین بود؛ در حالی که در داخل کشور برخی ها با تحلیل های ایده آلیستی فضا را رو به کاهش تهدید و تحریم ها ارزیابی می کنند، عملکرد و رفتار سیاسی دشمن نشان می دهد که آنها با صراحت سخن از حفظ، افزایش و یا حداقل مدیریت تحریم ها می زنند. همانند مورد سوریه که آمریکایی ها با گشودن پرونده های حقوق بشری و تروریسم دولت دمشق را مورد بیشترین فشارها قرار دادند. ۲- طرح ادعای «فاصله دو ماهه ایران با ساخت بمب هسته‌ای» در آستانه ورود به بحث گفت‌وگوهای جامع مورد اشاره توافق ژنو، ترفند دیگر غرب برای تأثیر بر این گفت‌وگوها و توافقاتی است که باید درباره خاتمه یافتن موضوع هسته‌ای انجام گیرد. به نظر می‌رسد باید با ارائه بحث‌های فنی و کارشناسی و ترویج گسترده آن در جهان، این ادعای گزاف و واهی را باطل ساخت تا گفت‌وگوها در فضای آرام‌تر و روشن‌تری انجام شود. ۳- در پایان لازم است تذکر داده شود همان طور که جان کری در کمیته روابط خارجی سنا می گوید ما با چشمان باز با ایران به عنوان دشمن مواجه می شویم و به شدت مراقب رفتار آنها هستیم، ما نیز واقع گرا بوده و با تأکید بر دشمنی دشمن، بدانیم که واشنگتن با تن دادن به این مصوبه سنا نشان داد که از ظرفیت لازم برای میزبانی سازمان ملل برخوردار نیست؛ زیرا طبق مقررات این سازمان، آمریکا متعهد است با حضور نمایندگان هیچ کشوری- ولو مخالف خود- نه تنها ممانعت ننماید، بلکه موظف است تمهیدات حضور نمایندگان مختلف این سازمان را تسهیل کند. نکته دیگر این که ضرورت دارد به نقش انفعالی سازمان ملل نیز توجه داشته باشیم. سکوت و موضع منفعلی که سخنگوی بان کی مون در این باره گرفت و این رویداد را مسئله مابین دو کشور ایران و امریکا ذکر کرد، نشان داد که سازمان ملل به شدت از طرف صهیونیست ها و امریکایی ها نفوذپذیر بوده و دبیرکل از قاطعیت لازم برای این پست برخوردار نیست. همه این موارد باید کمک نماید تا همگان به راهبرد استوار مقام معظم رهبری مبنی بر استحکام بخشی به ساخت درونی قدرت برسیم و با رهیافتی که انقلاب را به پیروزی و به جایگاه رفیع امروزی رساند، یعنی مقاومت در تمام حوزه ها با تکیه بر قدرت درون زا، در مقابل زیاده خواهی های دشمنان بایستیم؛ چرا که مطابق با بیان رهبری در جوار حرم رضوی در سخنرانی اول سالشان، در دنیای امروز که با افکار مادی اداره می شود، هر ملتی ضعیف باشد و خود را قوی نکند، دیگران به او زور خواهند گفت.


کد مطلب: 15710

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcdz50f.yt0kf6a22y.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir