بیماری اجتماعی به نام استریوتایپ

13 ارديبهشت 1393 ساعت 17:21


وبلاگ تهتال نوشت : هرگز با واقعیت مزاحم من نشوید چون من تصمیم خود را گرفته ام.(گوردون آلپورت)
استریوتایپ، نگرش کلیشه ای یا برداشت قالبی به یک نظر از پیش تشکیل شده در ذهن جمعی گروه هایی از جامعه اشاره دارد که مانع قضاوت و شناخت منطقی افراد نسبت به دیگران شده و ویژگی های خاصی را به تمامی اعضای یک گروه دیگر یا مجموعه ای منفاوت نسبت می دهد.
این امر سبب میگردد افراد بر پایه اطلاعاتی ناچیز و تصورهای کلیشه ای خود که غالبا برگرفته از جامعه یا رسانه است ، بدون آنکه شناخت کافی از دیگران داشته باشند ، نسبت به آنها قضاوت میکنند.
استریوتایپ اصطلاحی یونانی است که از دو کلمه استریو(به معنای سخت، محکم، غیر قابل تغییر) و تایپ (به معنای تاثیر) تشکیل شده است و به معنای تاثیر غیر قابل تغییر میباشد.
 اینکه از چه تاریخی استریوتایپ به زندگی و باور بشر نفوذ کرده است اطلاعی در دست نیست اما به نظر میرسد این رویکرد در میان دیگر مخلوقات خدا و پیش از خلقت آدم کاربرد داشته است.
به نطر میرسد اولین استریوتایپ را فرشتگان بکار برده اند آنگاه که خداوند به فرشتگان گفت: انی جاعل فی الارض خلیفه
و فرشتگان با نگاه کلیشه ای خود به پروردگار گفتند:آیا کسی را در آن قرار میدهی که فساد و خونریزی کند؟
ما تسبیح و حمد تو را به جا می آوریم و تو را تقدیس میکنیم. اما پروردگار گفت: من چیزی میدانم که شما نمیدانید! خداوند فرشتگان را از داشتن اینگونه نگاهی به انسانها باز داشت اما ما فرزندان آدم هزاره هاست که این میراث را بر دوش خود حمل میکنیم.
فرد فرد ما بارها و بارها از همین رویکرد برای قضاوت درباره ی دیگران استفاده کرده ایم، همچنین زمانی که ما در بوته قضاوت دیگران باشیم از این سبک و سیاق برای شناختمان استفاده میکنند.
مصداق های زیادی وجود دارد تا به عمق فاجعه پی ببریم. این بیماری اجتماعی از یک سو اخلاقیات را زیر سوال میبرد و از سوی دیگر بعلت قضاوتهای سطحی و غیر منصفانه تصویری مخدوش را از دیگر مردم در اذهان شکل میدهد.
هر کدام از ما وقتی با یک اروپایی بعنوان نماینده یک قاره، با یهودی بعنوان نماینده یک دین، با یک آمریکایی بعنوان نماینده یک ملت، با یک بلوچ بعنوان نماینده یک قوم و... برخورد میکنیم ، احتیاجی نمیبینیم طرف مقابل ما لب به سخن بگشاید و یا اعمال و حرکاتش را زیر نظر بگیریم، چرا که ما از قبل قضاوت خود را در مورد شخص را در فایلی گذاشته و در گوشه ای از مغز خود جاسازی کرده ایم و مشکل است که این نگاه قالبی غالب عوض شود.
اگر چه قرآن بارها ما مسلمانان را از نگاه های سطحی و کلیشه ای باز داشته و ظن و گمان را به شدت نکوهش کرده اما ما اصرار زیادی بر این استریوتایپ داریم و پشت بندش هم چه ضرباتی را از قبل همین رویکرد خورده ایم و شده ایم بدترین قوم از قوم ها،  بدترین ملت از ملت ها و بدترین و دگم ترین مذهب از مذهب ها‍!!!
در این این نوشته بحث بیشتر بر روی نگرش کلیشه ای است که در میان مردم قوم بلوچ  و درباره ی مردم بلوچ وجود داری و از 2 بعد قابل بحث است:
1-      بعد بیرونی: مردم ایران از مردم عادی گرفته تا مسئولین استریوتایپی منفی از مردم بلوچستان دارند. مردمی سیه چرده، محروم، بی فرهنگ، بنیادگرا، قاچاقچی، تروریست و به واقع هر آن چیزی که منفی باشد را وصله کرده اند به مردم این خطه. خوشمزگی ماجرا آنجاست که غالب همین مردم و مسئولینی که به بلوچستان می آیند نظرشان به طرز معناداری در جهت مثبت عوض میشود. سفر اخیر رئیس جمهور و سخنرانی ایشان تاییدی است بر این مدعا!
 
تصویر مرد بلوچ در ویکی پدیا:
    2-      بعد درونی: مردم هر منطقه بلوچستان نگرشی خاص و اغلب منفی نسبت به مردم دیگر نقاط آن دارند و هر آنچه خوب است را به خود نسبت میدهند و بدی ها را به دیگران! سرحدی ها از نظر مکرانی ها مردمی خشن، بی رحم و تند رو هستند و مکرانی از نظر سرحدی مردمی آرام(ناتوان در احقاق حقوق خویش ) و کم اصل و... هستند. سربازی را، خواشی را، کسرکندی را، چهباری را، نیکشهری را، سراوانی را برچسبی زده ایم و در خفا به این برچسب زدن ها میخندیم و بر  بهتری و برتری خود میبالیم و در این مالیخولیا به خواب میرویم . این موضوع آنقدر در جامعه ی ما نهادینه شده که نه تنها بعد اجتماعی که ابعاد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ما را متاثر کرده و از میوه ی این نهال نوش جان میکنیم.
 ادامه دادن به این وضعیت این قطار را که به تازگی بر روی ریل قرار گرفته، نه تهنا به توسعه سوق نمیدهد که حرکتش به قهقرا را شتاب میبخشد. برون رفت از این اوضاع به چند آیتم بستگی دارد:
1-        در مرحله ابتدایی آگاهی یافتن مردم از این بیماری است و در ادامه ملاک قرار دادن فرد بعنوان معیار قضاوت و نه کل جامعه!
2-       از سوی دیگر و در سطح کلان و ملی، از اصحاب رسانه انتظار می رود که تصویری صحیح تر را از مردم بلوچستان به نمایش بگذارند  تا اجحاف رسانه ای که سالهاست مردم بلوچ چوب آن را میخورند فروکش نماید. البته دلیل عمده اش ناتوانی و بی صدا بودن خود مردم و اعتراض های تلویحی به این اقدامات بوده که مطمینا تلاش سیاسیون و رساندن فریاد مردم و اعتراض به این وضع میتواند راهگشا باشد.
3-      بالا بردن افق دید و اصلاح نگرشها و تلاش در جهت ساختن منطقه ای آباد میتواند راهی دیگر برای برون رفت باشد. اگر افق دید را از ذات به شخصیت، از شهر به منطقه، از طایفه و جناح به قوم توسعه دهیم بدون شک آینده ای بهتر و بدون نگاه های قالبی خواهیم داشت. آن زمان عین آب خوردن ما را به جان هم نخواهند انداخت. آن زمان وحدت ما واقعی خواهد بود. دیگر به جای تقابل های منطقه ای و ضد توسعه با یکدیگر تعامل خواهیم داشت و دیگر ترفندی نمی زنیم که دیگری پدافندی بزند بر علیه ما


کد مطلب: 15791

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdccsmqs.2bqpo8laa2.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir