امشب با من برقص!
فرهنگی نوشت
10 شهريور 1393 ساعت 12:38
در میان این همه مردهایی که لباس یک رنگ خاکی پوشیده اند، با سربند های سرخ، صاحب عکس پرسنلی را پیدا می کنم که از شرکت گرافیک تا اینجا با او حرف زده ام، برایش گریه کرده ام و منتظر صدای اذانش بوده ام. می پرسم «کی برگشتید؟»
***
«امشب با من برقص» برگرفته از زندگی جانبازان اعصاب و روان است.
منیر السادات موسوی نویسنده ی این کتاب گفته است:«من در سالهای گذشته چند دیدار از آسایشگاه های جانبازان اعصاب و روان داشتم و فضای داستانها را برپایه ی همین واقعیات شکل دادم. جدای از این سعی کردم از تخیل خودم نیز برای نوشتن این داستانها بهره ببرم. بر همین اساس تاکید دارم که داستان های این مجموعه، مستند و خاطره نگاری داستانی نیست؛ امّا ما به ازای حقیقی و جامعی دارد.»
به نظر می رسد، نویسنده نام کتاب را از این بخش کتاب برداشت کرده است:
«می خواهم بلندش کنم باید یک دوش بگیرد. باید تنش خنک شود. باز هذیان دارد. با قدرت دستم را می کشد. شانه ام را بین دست هایش می فشارد. نفس های داغش به صورتم می خورد. می گوید: نمی خواهی رقص سربازانم را ببینی؟ دارند مثل پروانه ها دور آتش می رقصند.بیا ببین از من می خواهند با آن ها برقصم. مهم نیست. کسر شأن نیست که سرهنگ با سربازانش برقصد. ما تمام این چهل روز را کنار هم بوده ایم. گرسنه. تشنه. حالا که ضیافت است. حالا که آتش هست سنگرها دیگر هم نم ندارد. تو هم با من بیا....»
نام کتاب: امشب با من برقص
نویسنده: منیر السادات موسوی
ناشر: اندیشه ورزان
تعداد صفحه: 128
سال انتشار: 1392.
کد مطلب: 18608
آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcc4eqs.2bq4x8laa2.html