جهاز خوب ببر و یک عمر با عزّت زندگی کن!

اجتماع نوشت

1 دی 1393 ساعت 9:31


وبگاه "در آمل" نوشت:

چرا مصرف گرایی، برای برخی افتخار شده است؟سوالی که می توان در دل ماجرای مطلب"جهاز خوب ببر و یک عمر با عزت زندگی کن!!!ا و البته بعدش به پدری که سکته کرده هم سری بزن" جستجو کرد و غصه دار شد.

 

واما آن ماجرا...

از لابه لای حرف های یکی از دوستانم که به سلامتی قراره بعد از ماه های محرم و صفر ( یعنی چند روز دیگه) ما رو به یک مهمانی ناب به نام "عروسی خودش" دعوت کنه فهمیدم هنوز جهاز پر و پیمونش!! آماده نیست و به نوعی به ما آماده باش داده که بریم و در راستای تهیه لوازم اولیه زندگی!! کمک و امداد رسانی داشته باشیم (البته به عنوان مسئول حمل و نقل)

به خاطر همین نگاهی به لیست وسایلی که می بایست دوستم بپسنده و بعد ما براش بیاریم انداختم...چشم تون روز بد نبینه...اینجا بود که یه هو نتونستم از زیر بار سنگین نهی از منکر که رو دوشم سنگینی می کرد در برم!!!میگین جهاز و نهی از منکر؟//

یک راست خدمتتون عارضم که این دوست شریفم که اتفاقا از دوستان مذهبی و مقید بنده نیز می باشند به علت پاره ای از مسائل، به کار بیرون از منزل علاقه ای نداره و یک سری کار نگارشی برای یک موسسه انجام می ده که در کل شاید روزی دو الی دو و نیم ساعت از وقت مفیدشو میگیره و مابقی رو در منزل به کار پر از ثواب خانه داری و انشالله تا مدتی دیگر همسر داری و باز هم انشالله فرزند داری خواهد پرداخت و این یعنی اونقدر تو خونه وقت داره که نیازی به برخی لوازم که کارا رو زودتر و یا کلا خودش انجام می ده نداشته باشه ....و از طرفی هم پدر عزیزش که به واسطه دوستی خانوادگی مون عمو صداش می زنم در آمد آنچنانی نداره که بشه گفت دوستم بچه پول داره و ...

برای همین خیلی زودتر از اون چیزی که فکرش رو بکنم شروع کردم به نق و نوق کردن که این چیه، اون چیه، اصلا این تلفظش رو می دونی یا کار کردن با اون یکی رو بلدی و اینکه تو که نیازی به این نداری و در حال برداشتن خودکار از کیفم بودم تا بر سر این لیست ... بلایی بیارم که ناگهان دوست عزیزم که امید زیادی هم به شیوه زندگیش داشتم و در خیلی از مواقع مثل یک الگو برام بود طی عکس العملی سریع لیست رو از دستم بروبوده !!! و گفت: چی می گی واسه خودت، بده اون لیستو، می خوای چی کار کنی؟ تو می گی نبرم؟یعنی همین طور دست خالی برم؟ اونم تواین زمونه؟!

من که واقعا از این کار و حرفاش شوکه شده بودم گفتم: من نمی گم دست خالی برو که اگه هم بری هیچکی نباید چیزی بهت بگه چون هیچ جای دینمون نگفته دختر باید جهیزیه ببره و البته اینو گفتند که پسر علاوه بر مهریه باید لوازم زندگی رو هم مهیا کنه !!.

با اینحال نمیگم دست خالی برو ،ولی، ولی برای شمایی که شاغل نیستی و می تونی بیشتر به کارای خودت برسی این همه چیز میز لازم نیست .. تازه پرده با پارچه فلان برای خونه ای که توش هنوز مستاجرین و اندازه ش مشخص نیست و هر روزم مدلش و مدش عوض میشه چه نیازیه؟

قالیچه دست بافت از جنس فلان برای خونه یه تازه عروس و داماد،ماشین ظرف شویی برای دونفر آدم؟ چندین سرویس غذاخوری از جنس وشکل و رنگ متفاوت برای خانواده ای که فکر نکنم تا حداقل دو سه سال اول زندگی کسی انتظار مهمونی های با جمعیت زیاد رو ازشون داشته باشه چه لزومی داره؟

دیدم شروع کرده به گفتن؟؟؟!!!؟؟؟ و اینکه اگه نبرم یه عمر باید سرکوفت بشنوم، تازه جاریم دو تا کامیون جهاز آورده من نمیتونم دو تا نیسان بار ببرم و اینکه انقدر اوضاع بی ریخته که بعد زندگی نمیتونیم یه تیکه بار خودمون بخریم و مردم چی می گن....

منم که این بار واقعا از شنیدن همچین حرفایی اونم از این دوستم که فکر می کردم به مسایلی مثل سبک زندگی اسلامی و سخنان بزرگان دینی و مذهبی اهمیت قائله ، ناامید شده بودم سعی کردم ضربه نهایی رو بزنم و گفتم: باشه، اینا که گفتی قبول ولی عمو از کجا بیاره، یه کم به فکرش باش، ظاهرا باید برای تهیه یه جهیزیه طبق عرف معمول هم وام بگیره. که این دوست عزیز (البته عزیز سابق) با گفتن این مطلب که: بابا قراره یه قطعه زمین که برای روز مبادا کنار گذاشته بود رو بفروشه و خرج جهاز من کنه آب پاکی رو روی دستم ریخت.

"البته دور از انصاف نباشم چون دوستم بابت این موضوع فروش زمین ناراحت بود ولی از طرفی نمی خواست یه عمر بدون عزت زندگی کنه..."

جالب اینه که آخرش وقتی دید تو فکرم با قیافه حق به جانبی و با اشاره به خونه و لوازم یکی از دوستان مشترکمون گفت: همین چند روز قبل که خونه ... بودیم چرا اونجا چیزی بهش نگفتی؟

و من پیش خودم و البته کمی با صدای بلندتری به خودش گفتم "نمیشه از همه انتظار داشت...من لااقل از دوستان مذهبی خودم توقع توجه بیشتری داشتم..."

 

و اما نکته اخلاقی جا مانده:

"اگر از همه چیز هم بگذریم؛ ولی ایکاش حالا که دوستم داشت چوب حراج می زد به زندگی پدرش، بجای خریدن این جهیزیه که بعد از یک روز، بله فقط بعد از یک روز قابل فروختن به قیمت واقعیش در مواقع ضروری نیست پولشو برای خرید خونه به همسرش کمک می کرد.. نیست که بنا بر گفته خودش تو این اوضاع وخیم اقتصادی بعدا نمیشه وسیله زیادی رو خرید!! کاش اینو هم می دونست که اصلا نمیشه بعدا و با این شرایط به خریدن خونه حتی فکر هم کرد.

اینطوری به جای کرایه خونه می تونست وسیله هایی که لازم دارن رو بخرن، وسیله هایی که واقعا لازم دارند..."

و با همم می گذریم؛ انشالله همه آدم ها خوشحال و خوشبخت باشند و این دوست ما هم همین طور...

یا علی..

 

انتهای پیام


کد مطلب: 19454

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcc00qs.2bqop8laa2.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir