سفره خالی

25 ارديبهشت 1392 ساعت 8:53


وبلاگ  افق نوشت : یاد دارم در غروبی سرد سرد می گذشت از کوچه ی ما دوره گرد
داد می زد : کهنه قالی می خرم
دسته دوم جنس عالی می خرم
کاسه و ظرف سفالی می خرم
گر نداری کوزه خالی می خرم
اشک در چشمان بابا حلقه بست
عاقبت آهی کشید بغضش شکست
اول ماه است و نان در سفره نیست
ای خدا شکرت ولی این زندگیست؟
بوی نان تازه هوشش برده بود
اتفاقا مادرم هم روزه بود
خواهرم بی روسری بیرون دوید
گفت اقا سفره خالی می خرید...؟
انتهای پیام/


کد مطلب: 890

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdcakwna149no.5k4.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir