مقاله درباره عشق

31 تير 1392 ساعت 6:18


وبلاگ سرحد بلوچستان خاش نوشت :حضور انسان بر زمين بخاطر عشق ورزيدن است . انسان آفريده شده است تا عاشق و معشوق باشد ، زيرا عاشق ، خود زماني معشوق مي گردد و در نهايت اين دو در يکديگر فنا مي گردند و اتحاد بين عاشق و معشوق که عرفا گفته اند برقرار مي شود.اين نوشته ها رمانتيک نيست ؛ خيال و اوهام نيست . مطمئن هستم که ممکن است شما بگوييد اين ها فقط در دنياي خيال امکان پذير است.اما اگر همين را هم بپذيريد توفيق بالايي يافته ايد. زيرا دنياي خيال مقدمات دنياي واقعي را فراهم مي کند. زيربناي دنياي واقعي دنياي خيال و متعاقب آن دنياي تفکر است . اگر بتوانيم تفکرات خويش را در جهت عشق ورزيدن به ديگران تقويت کنيم ، دنياي واقعي ما شکل جديدتر و زيباتري خواهد گرفت و فاصله ي ما از مدينه ي فاضله بسيار کوتاهتر خواهد شد.براي روشن تر شدن نحوه ي عشق ورزيدن مثالي مي آوريم : چگونه يک مادر بدون هيچ چشم داشتي کودک خردسال خود را مي پروراند و با تمام وجود به او محبت مي کند و انتظار ذره اي پاداش از او ندارد. مادر فکر مي کند بچه ي او از وجود او يعني از روح او نشأت گرفته است ونيز فکر مي کند که فرزند او بي غل و غش ، ساده ، بي ريا و معصوم است . پس به اين دو دليل نسبت به او محبت مي کند و هيچ چشم داشتي ندارد. حالا اگر ما چنين تصوراتي را بتوانيم نسبت به ديگران در وجود خويش تصور کنيم در مقام عالي عشق قرار گرفته ايم و اين مقام مقامي است که انسان را به اعلي عليين مي رساند و بعد ما انسان ها را با دو بال عشق ، فارغ از صفات مذمومه ي بشري پادشاهي مي کنيم .اولين سودي که از اين طريق مي بريم آرامش واقعي خودمان است، به اين دليل که ما به معشوق مي رسيم و همه ي انسان ها ما را دوست خواهند داشت.و به ما نيکي خواهند کرد. مقدمات عشق ورزیدن 1- بخشش 2- احساس مسئولیت و ترحم نسبت به انسانهای خطا کار 3- تصویر مجادله ی خود با دیگران را مجسم کنید و خود را بجای طرف مقابل قرار دهید. این تصویر سازی ذهنی مارا در ایجاد آرامش بسیار کمک خواهد کرد؛ یعنی صحنه ی مجادله را از پشت شانه های فرد مخاطبمان ببینم. نکته : چگونه میتوانیم برای فراموش کردن خاطرات تلخ و در نهایت بخشش دیگران اقدام کنیم؟ صحنه ی مورد نظرتان را مجسم کنید . سپس تصویر طرف مقابل را بیش از حد بزرگ کنید و در حالی که او در خال دعوا کردن با شماست چهره ی بسیار مضحک و خنده داری از او تصور نمائید ؛ مثلا لب او را ده برابر بزرگتر و چشمهایش را ده برابر کوچک تر ببینید . حالا او در یک حالت و وضعیت بسیار خنده دار و در حال بحث با شماست ، بعد از گذشت مدتی کوتاه از طریق این گونه تصویر پردازی خاطرات تلخ به کلی محو می گردند. شکل دیگر کاربردی تصویرسازی ذهنی تصویر صحنه ی مورد نظرتان را روی دور تند بگذارید طبیعتا صدای حاصل نیز صدای تند کردن نوار و نا مفهوم شدن صدای مخاطب یا صدای گفتگوی موشها خواهد شد. در چنین شرایطی اثر بد خاطره ی تلخ به یک فیلم کمدی محض تبدیل می شود . بعد از دقایقی احساسی خوب و مطلوب به شما دست می دهد . همین جا لازم است به شما بگویم که شما برای استفاده از دستگاه های برقی به کاتالوگ و دفترچه ی راهنما مراجعه می کنید برای استفاده از دستگاه محبت حاضر نیستید به هیچ دفتر چه ی راهنما یا کاتالوگی مراجعه نمایید . چرا؟ بدانید که عشق ورزیدن هم دفترچه ی راهنما می خواهد. چگونه می توانیم بدون راهکارهای منطقی و احساسی از چرخه ی عظیم عشق استفاده کنیم . پس تلاش کنید تا نخبگان جامعه بیایند و از آهنا راه محبت ورزیدن را بیاموزید و مطمئن باشید اگر به دستورالعمل های فرزانگان عشق عمل کنید در دل نزدیکان ، که جای خود دارد در دل همه ی همه ی انسان های زمین جای خواهید یافت. قلب شما چون دریایی است و دریا پلیدی ها ، آلودگی ها و غل و غش ها را در خود حل می کند و آثاری از آنها بر جای نمی گذارد پس دریا باشید و با اندک مصائب دنیوی و هر باد ناملایمی که بسوی شما می وزد اندوهگین و هراسان نگردید. با دل خونین لب خندان بیاور همچو جام نی گرت زخمی رسد آئی چو چنگ اندر خروش شاید شما در پاسخ به این گونه صحبت ها بگویید ما نمی توانیم اینچنین باشیم و من در جواب این سئوال می کویم شما می توانید این گونه که هستید نباشید . بخشش که مهمترین عامل ایجاد عشق است از طزیق روشهای ویژه ای دست یافتنی است یکی از راه های بخشیدن دیگران به این ترتیب است که قلم بردارید و تمام شکوه ها و گلایه هایی که از او دارید بر روی کاغذ بنویسید یعنی نامه ای شکوه آمیز اما مودبانه برای او بنویسید و تمام احساسات منفی خود را نسبت به او بر روی کاغذ بیاورید. شاید این نامه به چندین صفحه هم برسد بعد از خاتمه ی نامه ، نامه را با صدای بلند و با انتقال احساسات منفی و رها کردن امواج عصبانیت بخوانید این کار را چند بار تکرار کنید . سپس وقتی که در آرامش کامل قرار گرفتید نامه را پاره کنید و دور بیندازید. ضمنا در هنگام خواندن نامه با صدای بلند تصویر مخاطب را بصورت زنده در ذهن بیاورید و در حالی که شما را عذرخواهانه نگاه می کند و پشیمان از کرده های خویش است برای او نامه ای را که حاوی احساساتتان است بخوانید. چگونه نفرت را به محبت تبدیل کنیم؟ اگر از کسی متنفر باشیم ، چگونه می توانیم به او محبت کنیم ؟ در پاسخ به این سئوال باید بگویم وظیفه ی ما این است که ابتدا ریشه ی تنفر را در وجود خود پیدا کنیم . ریشه های تنفر احتمالا از حرکات و رفتار و کلمات دیگری نسبت به ماست . درا ین شرایط ما باید به قانون جایگزینی عمل کنیم یعنی شخص مقابلمان را که احتمالا از او متنفریم در صحنه ای که در ذهنمان ایجاد می کنیم برداریم و خود را جای او بگذاریم . شاید اگر ما هم جای او بودیم ، مرتکب خطا می شدیم و یا حتی رفتارمان از رفتاری بود که از او سر زده است . اصل بخشش می گوید که همه ی انسانها دارای یک روح الهی هستند و جنس روح ما انسانها یکی است یعنی در لحظه ی خلقت از یک روح در قالب ما دمیده شده است . پس ما از نظر روح تفاوتی با هم نداریم و آنچه سبب رفتار نا موزون و اشکال بشر می گردد تصورات غلط ، استنباطات منفی تربیت های نامتعادل خانواده و جامعه است که تحت تاثیراین گونه عوامل مرتکب خطایی شده استپس جاهل قلمداد می شود و در این گیر و دار ما می توانیم در بالا بردن سسطح آگاهی خویش با نحوه ی عمل خود که توسط نیروی عشق و محبت صورت می گیرد بر شخصیت هم نوع خود تاثیر گذاریم و او را مجذوب خویش کنیم و آنگاه به خود می بالیم که چگونه توانسته ایم افراد تنگ نظر و .... را مجذوب خویش سازیم در حین محبت به دیگری باید تصور مثبت و بسیار واضحی از آن فرد در ذهنتان مجسم کنید بدین صورت که در آن صحنه شخصی را که به او محبت می کنید در حال قدر دانی و سپاسگذاری از شماست و چهره ی منفور او به چهره یمهربان و ستایشگر تبدیل شده است . ضمیر خود آگاه و ناخود آگاه ضمیر خود آگاه آن قسمت از مغز است که در جریان مستقیم و دقیق مسائل قرار دارد . یعنی اتفاقات ، رخدادها ، ارتباطات ، و غیره را می بیند و در مقابل آنها واکنش نشان می دهد . ضمیر خود آگاه در واقع بخش سطحی مغز می باشد که در ارتباط کاملا مستقیم و محسوسی با دنیای بیرون دارد این ضمیر متاثر از بخش دیگری از مغز است که آن بخش ، بخش عمقی مغز یا ضمیر ناخود آگاه نامیده می شود . ضمیر ناخود آگاه بخش عمقی مغز است که بسیار قوی و موثر است و بی شتر به ضمیر خود آگاه ما دستور می دهد و نقش ضمیر خود آگاه را او تعیین می کند . پس در واقع شخصیت انسان حاصل شکل و وضعیت ضمیر ناخود آگاه می باشد. بنابراین اگر ما بخواهیم بینش خود را نسبت به زندگی و سرنوشتمان تغییر دهیم باید روی ضمیر ناخود آگاه خود بسیار کار کنیم . کار روی ضمیر ناخود آگاه ، توسط ضمیر خود آگاه صورت می گیرد. یعنی نوع تفکر و جملاتی که به ضمیر خود آگاه می دهیم تکرار آن تفکرات و جملات در کنه ضمیر ناخود آگاه رسوخ می کند و تاثیر معجزه آسایی بر سر نوشت ما می گذارد . پس با توجه به بحث قبلی یعنی مکالمات تکرار شونده از طریق تکرار فکر و یک جمله با مفهوی هدف دار می توانیم آن را در ضمیر ناخودآگاه خود ثبت کنیم و آنگاه که این مطلب در ضمیرناخود آگاه ثبت گشت این ضمیر آن گفته را باور می کند و در نتیجه در جهت انجام آن هدف ، شرایط لازم را فراهم می کند . ضمیر ناخود آگاه اساسا و فطتا به سوی خوبی ها ، بزرگ منشی ها ، سخاوتمندی ها ، بخشیدن ها ( عفو کردن ها) ، نیکی ها و عشق ها تمایل دارد در واقع معتقدیم که ضمیر نا خود آگاه ما به نوعی همان روح ماست . همان روح پاک و بی آلایش اولیه که در وجود ما قرار داده اند اگر ضمیر خود آگاهی در کار نبود ، او وظیفه ی خویش را نیک می دانست و در گمراهی صفات مذمت آمیز قرار نمی گرفت . پس آنچه ما را از مسیر اصلی ممکن است دور کند ضمیر خودآگاه ماست . اما برای جلوگیری از چنین واقعه ای بینش خود را نسبت به ضمیر خود آگاه بالا می بریم و به خزانه ی تقدیس شده ی ضمیر ناخود آگاه دردانه های فکری را روانه می کنیم تا آن خزانه را پر از افکار طلایی و مثبت کنیم و متعاقبا از آن گنجه ، ثروتمند شویم. به خود عشق بورزید برای ایجاد موفقیت و رسیدن به به اهداف در زندگی نخست باید خود را دوست داشته باشیم . دوست داشتن خود یا احترام به خود متفاوت است از خودپرستی و خودخواهی که جنبه های منفی دارند برای این که خود را دوست داشته باشید : مرحله ی اول : در جلوی آینه در فاصله ی مناسبی بایستید و به چشمان خود نگاه کنید . معصومیت را در چشم های خود می یابید دستی به سر خود بکشید و خود را نوازش کنید. مرحله ی دوم : به چشمان خود خیره شوید . محبت و عشق را در اعماق نگاه خود می یابید . وقتی به خود خیره می شوید متوجه خواهید شد که آن قدر ها هم که خیال می می کردید بد نیستید. وقتی به یاد لطف ها و محبت هایی که به دیگران کرده اید می افتید و متعاقب آن لطف ها که به دیگران کرده اید آنها نیز به شما عشق ورزیده اند و کلمات پربار احساسی به شما گفته اند همه و همه موید این مطلب است که شما خود را انسانی خوب تصور می کنید و به خود عشق می ورزید. وقتی که تنها هستید بی حوصلگی را کنار بگذارید . برخیزید با نشاط و روحیه ی بالا برای خود چای بریزید و در زیباترین فنجان آن را بنوشید بهترین لباس های خود را بر تن کنید و لحظاتی که با خود خلوت کرده اید روحیه ی خود را با این گونه اعمال عالی کنید اگر شما نسبت به خودتان بی توجهی کنید ، دیگران نیز نسبت به شما بی توجه خواهند شد . وقتی برای خودتان ارزش قائل نشوید، دیگران نیز نسبت به شما بی احترامی خواهند کرد. بسیاری از افراد زمانی که تنها می شوند، همه چیزشان از حالت طبیعی و عادی خارج می شود ، برای خود غذایی درست نمی کنند با بی اعتنایی به گرسنگی خود با خوردن تکه ای شیرینی یا کیک به خواب می روند. حتی گاهی اوقات در همان وضعیت نشسته ، به خواب می روند . وقتی بر می خیزند بدنی کوفته ، خسته و کسل دارند. این ها همه نشانه بی توجهی به خویشتن است . اجزا بدن شما نیاز به احترام ، نگهداری ، تغذیه مناسب ، پوشش مناسب و تفکر مناسب دارند هنگام خوردن غذا باید با تمام وجود از آن لحظات لذت ببرید تا دستگاه هاضمه ی شما مطمئن شود که مواد غذایی بی هیچ تهدید و الزامی به طرف آن روانه می گردد. جلب اطمینان اجزاء بدنتان عاملی بسیار مهم در حفظ سلامتی شماست. 99% بیماری های دستگاه هاضمه و بدن ریشه های عصبی دارند. یعنی از تفکر منفی شروع شده اند و بعد تبدیل به یک بیماری اورگانیک شده اند . پس برای درمان آنها بهترین راه تغییر تفکر است. یعنی حال خوب و حال بد از تفکر خوب و تفکر بد ایجاد می شود.هرگز غذایی را با اکراه نخورید ، از تمام اعضای بدنتان راضی باشید اگر چاق هستید خود را به خاطر چاقی سرزنش نکنید . هیچ می دانید این گونه سرزنش ها چاقی شما را طولانی تر می کند و حتی اگر با فشار رژیم و کم غذایی بتوانید از وزن خود بکاهید اما چون تفکر شما اصلاح نشده است بیماری شما را رها نخواهد کرد. اما راه این که از چاقی به طرف لاغری نزدیک شوید اول در کلمات است . به خود بگوید تو می توانی متناسب تر از این هم بشوی . یعنی احساس رضایت از بدن خویش را اول مطرح کنید و سپس بگویید بهتر از این هم برای تو امکان دارد و با چنین طرز تفکری تغذیه ی خویش را مناسب کنید. زیرا حرف اول را در همه ی مراتب جسمی و روحی تفکر شما می زند . پس آن را اصلاح کنید ، تعالی دهید ، روشن ، زیبا و فرحبخش کنید تا نه تنها جسم و روح خودتان بلکه دیگران نیز ازشما بهره مند شوند خویشتن دوستی مقدمات نو دوستی است . یعنی وقتی که قبول کردید که بزرگترین سرمایه در وجود شما عشق است آنگاه طرز نگاه شما به دیگران عوض خواهد شد وقتی به قطعه ای از موسیقیگوش می کنید خود را در بطن و درون آن می یابید. غرق در نتها شوید. در دایره یکلمات غوطه خورید و آنچه که خواننده می گوید ، خوب گوش کنید و پیامی را که آن موسیقی به شما الهام می کند با تمام وجود گوش کنید. پیام ، پیامی آشناست. گویا حرف و سختی است که قبلا شنیده اید . گویا حالت بسیار زیبا و منحصر به فردی را تداعی می کند. شما را را به زمان های پیشین ، خیلی قبل ها یا حتی به لحظات خلقت و آوای عجیب موجود در کائنات نزدیک می نماید . یا شاید لحظه ی تولد شما را یاد آوری می کند. اگر غرق در موسیقی شوید .... دنیایی از عشق و دریایی از مهر ، یکباره به سوی شما سرازیر می شوند و شما را با خود به عوالم زیبایی می برند و در آن لحظات است که خویشتن را بهتر می شناسید و به خود می گویید که این حال و احساس من قابل ستایش و تقدیس است . پس به درون خود احترام می گذارید . وقتی این سفر های درونی را می بینید و غور در خویشتن می کنید ، انگاه در می یابید که دنیای درون شما کم از دنیای بیرون ندارد و وسعت آن نیز کم از وسعت کائنات نیست جسم شما هر چند کوچک است اما روحتان به اندازه ی تمام عوالم کائنات بزرگ است . پس با اتکا به چنین روح بزرگی قطعا به آرزوهای خود می رسید و نیز به هرچه در فکر شما جامه ی عمل بپوشاند نائل خواهید شد نفسهای عمیق بکشید با این نفس ها و در هنگام دم عشق را به درون خود وارد کنید و از طریق بازدم بدی ها ، کینه توزی ها ، حسادت ها ، جاه طلبی ها و همه و همه را بیرون بریزید این عل را در هنگام استماع یک موسیقی دلنشین انجام دهید. و بعد از آن احساس سبکی و نشاط غیر قابل وصفی خواهید کرد زیرا درون شما را عشق فرا گرفته است . بحث نفس های عمیق کشیدن ، بحث دیرینه ای است و ریشه در تاریخ کهن بشریت دارد . همه ی مکاتب عرفانی چه اسلامی و چه غیر اسلامی ، این طریق تزکیه نفس را پیشنهاد کرده اند. هرگز از خویش عیب جویی نکنید یکی از عواملی که اعتماد به نفس شما را کم می کند ، عیب جویی از خودتان است . هرگاه شما درون خود به جای پیدا کردن نقاط قوت یه دنبال عیب ها و کمی ها می گردید میزان باور به خود را کم می کنید. اصلی ترین عامل شکست: اصلی ترین عامل شکست برای شما عدم باور قابلیت هایتان است . زمانی که شما در توانا ییهای خود شک می برید هیچ گاه انتظار پیروزی نداشته باشید تا مادامی که لفظ اگر در ذهن شما وجود داشته باشد ، فاصله تان از اهدافتان بیشتر و بیشتر می شود و به جای لفظ اگر عبارت من می توانم را به کار ببرید . و در حین وقوع اشتباهات و هنگام نتیجه کارتان ، خود را سرزنش نکنید بلکه به عکس ، از کلمات و جملاتی در جهت تشویق خود استفاده کنید. تشویق: تشویق یکی از عوامل موفقیت است . آنگاه که در جلو آینه می ایستید ، هیچ گاه به دنبال عیب یابی و اشکا تراشی از چهره ی خود نباشید ، بلکه به محبوبیت خود و به دلنشینی چهره ی خود برای دیگران بیاندیشید و به خود بگویید تو با این متانت خاصی که داری می توانی برای همه محبوب و زیبا جلوه گری کنی . چه بسیار افراد هستند که با داشتن عیوب بسیار در جسم و ظاهر خود ، محبوب بسیاری از انسان ها بوده اند. در مورد هدفی که نتیجه ی آن شکست شماست باید وقتی که با خود خلوت می کنیدبه خود بگویید که تجربه ی خوبی بود و از آن تجربه بهره مند شده ام. علت شکست را این گونه برای خود توضیح دهید: این شکست هموار گر موقیت است و باز با خود بگویید برای اولین تجربه ، نقش من بسیار عالی بود و باز هم خیلی خوب از عهده ی کار بر آمدم ممکن بود بدتر از این ها بشود . پس خود را بستایید و بزرگترین مشوق برای خود باشید تا دیگران نیز با دیدن روحیه ی بالای شما شما را بستایند و از شما تقدیر کنند. مبادا هیچ گاه به خاطر نتایج نامطلوب زندگیتان خود را سرزنش کنید زیرا این سرزنش گری آثار و عواقب سوئی بر جسم خاکی ، جسم اثیری ( آسمانی ) و روح آسمانی شما خواهد داشت. تفاوت های روحی افراد برای ایجاد صمیمیت در کمترین زمان ممکن ، نخست باید تفاوت های روحی افراد را در نظر بگیریم . افراد از لحاظ احساس در سه گروه قرار می گیرند: 1- بصری 2- سمعی 3- لمسی 1- افراد بصری : افرادی هستند که دیدنی ها برایشان از اهمییت خاصی برخوردار است. یعنی آنچه را که می بینند نسبت به آنچه می شنوند یا لمس می کنند ، بیشتر روی آنها تاثیر می گذارد. بصری ها خیلی تند صحبت می کنند و گاهی اوقات نسبت به تصاویر ذهنی خود در صحبت کردن عقب می مانند . زیرا تصاویر پشت سر هم و بی وقفه در حال نمایش در ذهن آنهاست و آنها با سرعت در حال صحبت کردن هستند و چون سرعت تصاویر بالاتر از صحبت تکلم آن هاست آنها از تصویر ذهنی خود عقب می مانند. بصری ها به چیزهایی که دیدنی هستند و به چشم می آیند خیلی توجه می کنند . چشم هایشان مداوم در حال حرکت است و به دنبال صحنه های جذاب می گردند . لحظات دیدنی را شکار می کنند . در صحبت هایشان همیشه از تصاویر و صحنه هایی که دیده اند صحبت می کنند و خاصه این گونه افراد به نگاه های دیگران ، طریقه ی برخورد با آنها ، آداب و معاشرت های ظاهری و ادای احترامات ظاهری بسیار توجه می کنند. 2- افراد سمعی: افرادی هستند که به شنیدن بسیار اهمییت می دهند . گوشهایشان بسیار تیز و حساس است . صداها و نجواها را شکار می کنند. به کلمات بسیار حساس هستند . آنچه را که شنیده اند برای آنها از اهمییت غیرقابل وصفی برخوردار است . طنین صدای افراد برای آن ها از ویژگی خاصی برخوردار است. به نحوه ی تکلم افرا بسیار توجه دارند. بار احساسی کلمات برای آن ها فوق العاده مهم است . به احترامات لفظی بسیار اهمییت می دهند. مهم ترین ویژگی در بیان خاطرات آن ها اثری است که کلمات و جملات دیگران بر آن گذاشته اند سمعی ها با آرامش صحبت می کنند مکالمات و جملاتشان شمرده و نافذ است . سرعت در کلام را نمی پسندند. بسیار احساسی هستند . با طمأنینه و متانت صحبت می کنند. لمسی ها: افرادی هستند که نسبت به آنچه لمس می کنند واکنش نشان می دهند . برای یک لمسی مهم ترین ویژگی یک خاطره ، فشردن دست او توسط یک دوست و ابراز احساسات او در قالب بوسیدن یا در آغوش کشیدن است . یک شاخه گل به دست یک لمسی دادن برای او مهمترین خاطره را بر جای می گذارد. حضور در طبیعت ، آبتنب و زیر باد ملایم و خنک دراز کشیدن می تواند یکی از بهترین خاطرات او باشد . لمسی ها لخت وسست سخن می گویند و بسیار بسیار احساسی هستند. نکته: حالا به این مطلب اشاره می کنیم که همهی ما دارای هر سه ویژگی هستیم .یعنی همه ی ما ،بصری ، سمعی و لمسی هستیم. اما یکی از این سه ویژگی ، بر دو ویژگی دیگر غالب می آید و آن ویژگی غالب همان ویژگی اصلی احساسی ماست. چگونه افراد را به لحاظ استیلای یکی از آن سه حس بر دیگری ، تشخیص دهیم؟ باید از مخاطبمان بخواهیم که یکی از مهم ترین خاطرات خود را برای ما بازگو کند . آنگاه از بازگو کردن آن خاطره ، ما کاملا متوجه خواهیم شد که جزء کدام گروه است. زیرا در خاطره ای که او تعریف می کند ویژگی خاصی را مطرح می کند و نکات جالب خاطره ی او از نظر خودش بیانگر دسته است که او شامل آن می شود. مثلا فردی که در خاطره ی خود این چنین می گوید: آری عجب منظره ای بود . هیچگاه در عمرم اینچنین منظره ای ندیده بودم . حالت قرار گرفتن ابر ها ، حرکت درختان ، آن ابشار زیبا ، این فرد کاملا مشخص است که فردی بصری است. اگر خاطره شکل دیگری بازگو شود مثلا : آن صدای زیبای رودخانه صدای به هم خوردن برگ ها ، ترنم پرندگان آواز باد چقدر زیبا بود. هرگز چنین اصواتی را اینقدر زیبا و دلنشین ندیده بودم . در این مورد در می یابیم این فرد سمعی است. شخص دیگری درحالی که خره ی خود را بازگو می کند چنین می گوید : فوق العاده لحظات جان بخشی بود عبور نسیم بر روی پوستم و آن گلی که چیدم ، آن پرنده ای که روی شانه ام نشسته بود و آواز می خواند و بعد از آن ، آن آبتنی دلچسب و زیبا کاملا مشهود است که چنین فردی لمسی و جزء گروه سوم است. پس وقتی که تشخیص دادیم مخاطبمان جزء کدام گروه است آنگاه با نزدیک کردن احساس خود به ویژگی های رفتاری او و شبیه سازی می توانیم با او ارتباطی صمیمی برقرار کنیم. طریقه لباس پوشیدن یکی دیگر از روش های ایجاد صمیمیت و نفوذ در کمترین زمان ، طریقه ی باس پوشیدن شماست. شما باید مرتب ، تمیز و محترمانه لباس بپوشید. از لباس های اتو کشیده استفاده کنید زیرا ظاهر شما برای دیگران بسیار مهم است. تنوع در لباس پوشیدن : متنوع لباس بپوشید ، ظاهری خسته کننده و یک رنگ نداشته باشید. از لباس های یک شکل به صورت طولانی استفاده نکنید. برای متنوع لباس پوشیدن بودجه ی زیادی لازم نیست. فقط کمی حسن سلیقه و ذوق به شما کمک می کند لباس های خود را با یکدیگر عوض کنید. موهایتان را شانه کنید و همیشه مرتب باشید . وضع ظاهر خود را حتی وقتی که تنها هستید به طریقی نیکو حفظ کنید.مرتب از مقابل آینه عبور کنید و دستی به سر و صورت خود بکشید. شما اگر پدر و مادر هستید وضع لباس پوشیدنتان الگوی لسیار مهمی برای فرزندانتان می باشد. دخترها از شما مادران و پسرها از شما پدران تبعیت می کنند. شاید به نظرتان موضوع ، کم اهمییت جلوه می کند اما طریقه ی لباس پوشیدن شما از اهمییت ویژه ای برخوردار است.پس به سر و وضع خود برسید و به خود احترام بگذاریدتا بتوانید در دیگران نفوذ کنید. شاید شنیده باشید که بعضی ها در بیان توصیف در مورد دیگری اولین چیزی که می گویند این است که چقدر تمیز و مرتب لباس می پوشد، من لذت می برم. با استفاده از رنگ های هماهنگ لباس بپوشید. حال که صحبت از رنگ ها به میان آمد بد نیست در مورد رنگ ها و روانشناسی رنگ ها برای شناخت بهتر افراد و ایجاد ارتباط موثر با آنها مطالبی بیان کنم. روان شناسی رنگ ها رنگ آبی : مشخصات افرادی که رنگ آبی را دوست دارند: 1- خود محور 2- منفعل( غیر فعال ) 3- همکاری و پیوستگی 4- دنباله رو ( وابسته ) 5- انعطاف پذیر ( حساس ) 6- دارای قدرت ادراک زیاد 7- اتحاد با دیگران: از لحاظ عاطفی: 8- آسایش خاطر 9- قناعت و خرسندی و رضایت 10- نرم خویی 11- عشق و محبت رنگ سبز: مشخصات افرادی که رنگ سبز را دوست دارند: 1- خود محور 2- منفعل 3- دارای حالت تدافعی 4- مستقل 5- نگهدارنده و محتاط 6- حس تملک 7- تغییر ناپذیر رنگ زرد: مشخصات افرادی که رنگ زرد را دوست دارند: 1- برون محور 2- فعال 3- آینده نگر 4- توسعه طلب 5- بلند پرواز 6- اهل تحقیق و کاوش جنبه های عاطفی 7- تغییر پذیر 8- امیدوار 9- دارای نیروی ابتکار قوی 10- با نشاط و روح بخش رنگ قرمز: مشخصات افرادی که رنگ زرد را دوست دارند: 1- برون محور 2- فعال 3- مهاجم و تجاوز کار 4- مستقل 5- پر تحرک 6- دارای حس رقابت 7- موثر و پرکار 8- تند مزاج 9- تسلط پذیر 10- دارای تمایلات زیاد جنسی طریقه انتقاد کردن یکی دیگر از راه های نفوذ در ایجاد صمیمیت در کوتاه ترین زمان ممکن ، ریقه ی انتقاد کردن از دیگران است. بعضی از افراد انتقاد را جایز نمی دانند . آنها معتقدند انتقاد میزان ارتباط صمیمی بین افراد را کاهش می دهد اما من معتقدم اگر انتقاد در شرایطی خاص و با تکنیک های ویژه انجام پذیرد می تواند عامل بسیار ارزشمندی در ایجاد ارتباطات محکم اجتماعی باشد . اما طریقه یانتقاد کردن را ما می توانیم بیاموزیم به این صورت که یاد بگیریم اولا : کی؟ ثانیا: کجا؟ ثالثا : چگونه انتقاد کنیم؟ 1- زمان ما اگر نقصی در کسی ببینیم باید به دنبال لحظه ای مناسب بگردیم تا آن موضوع را برای او مطرح کنیم. زمان در انتقاد بسیار مهم است. یعنی اگر شما وقتی فرد مخاطبتان را در شرایط خستگی ، گرسنگی، بی حوصلگی و عصبی قرار داشته باشد ، انتقاد را شروع کنید ، مطلقا نیجه نخواهید گرفت. نتیجه ی انتقاد در چنین زمانی: مخاطبتان به شکلی فوق العاده تدافعی و خشمگینانه با شما برخورد خواهد کرد. پیشنهاد می کنم انتقاد را زمانی مطرح کنید که فرد در آرامش به سر می برد ، مشکل جسمانی نداشته باشد. نیازهای جسمانی او برطرف شده باشد و به لحاظ روحی حتی المقدور شادمان باشد. 2- مکان مکان در انتقاد کردن تاثیر بسزایی دارد . باید بدانید در کجا انتقاد را با مخاطبین مطرح می کنید . اگر مکان طرح انتقاد ، مکان نامطلوبی باشد باز هم انتقاد از سازندگی برخوردار نخواهد بود. باید به دنبال مکانی مناسب و آرام و دور از هیاهو و حتی المقدور کم جمعیت و باز هم امکان این باشد فقط شما و مخاطبتان حضور داشته باشید . مثلا در محیط کار افراد نباید از انها انتقاد کرد زیرا محل کار افراد به خاطر وجود احساس مسئولیت از طرف مخاطب شما ، بخشی از ذهن مخاب را درگیر مسئولیتها می سازد و بخش دیگری را به اضطرابات و کمی ها و کاستی های احنمالی اختصاص می دهد. پس چگونه می توان انتظار داشت در چنین شرایی انتقاد موثر باشد. مهم ترین مکان برای مطرح کردن انتقادات ، در طبیعت است. در کوهستان کنار یک چشمه میان جنگلی آرام و سرسبز و در میان دشتی سبز و زیبا و یا در کنار دریایی بی کران. این گونه مکانها چون از لحاظ احساسی تاثیر آرامبخشی بر افراد دارند مقدمات انتقاد پذیری را فراهم می کند. 2- چگونگی انتقاد کردن حال بر روی چگونگی انتقاد کردن بحث می کنیم. یکی از بزرگترین عوامل تاثیر گذار در نتیجه یانتقاد ، شیوه ی انتقاد کردن است. انتقاد کردن باید دارای شرایط زیر باشد: الف:غیر مستقیم انتقاد کنید: یعنی اگر موضوع خاصی در فرد مخاطبتان قابل انتقاد است ، مستقیما به آن موضوع اشاره نکنید و کلامتان را با همان موضوع شروع نکنید. ب: انتقاد باید کلی باشد یعنی نحوه یسخن گفتن شما باید خود شما را هم در بر بگیرد. یعنی اینکه موقتی که در حال انتقاد از کسی هستید نباید فقط به آن فرد اشاره کنید و مثلا بگویید : تو نباید این کار را می کردی، بلکه بجای این جمله باید بگویید : من اگر در این شرایط بودم این کار را نمی کردم . یعنی همیشه روی سخنتان باید متوجه خودتان نیز باشید. یعنی انتقاد بصورتی گفته شود که در واقع مخاب حس کند که خود شما هم دارای این ضعف هستید این احساس او فقط برای چند لحظه باقی می ماند و این چند لحظه همان زمانی است که ما برای آناده سازی ذهن او برای طرح انتقاد نیاز داریم . ج: در انتقاد نباید هیچ گاه لفظ تحقیر ، کنایه و توهین آمیز بکار رود بلکه باید بسیار مهربانانه و لطیف مطرح گردد. اگر صحبت های شما با محبتی که از ته دل بر می خیزد همراه شده باشد ، مسلم بدانید بر دل شخص مخاطبتان خواهد نشست . پس تلاش کنید در حین انتقاد مطلقا عصبی نشوید ، آرامش خود را حفظ کنید و با بکار گیری احترام و لفظ های پر احساس و مثبت انتقاد خود را از شخص مخاطبتان مطرح کنید . د: انتقاد نباید جنبه ی نصیحت کردن برای طرف مقابل حس کند که شما در حال نصیحت کردن او هستید به شما گوش نخواهد داد و باز واکنش های ونفی و نامطلوب از او سر خواهد زد. ﮬ : انتقاد باید جنبه یپیشنهادی داشته باشد . یعنی اگر می خواهید از کسی درباره ی چیزی انتقاد کنید باید به اینگونه سخن بگویید : بهتر نیست... یا فکر می کنی اگر فلان کار را بکنی نتیجه یبهتری نخواهد داشت؟ و از این قبیل پرسش های نظر خواهانه که قطعا نتیج مثبتی به دنبال خواهد داشت. مثلا برای کسی که خیلی اخم و غضب می کند این گونه باید انتقاد کرد : فکر می کنی اگر لبخند بزنی چه شکلی خواهد شد؟ یا از این جمله استفاده کنید: بهتر نیست کمی لبخند بزنییا هیچ می دانی وقتی که لبخند می زنی خیلی زیباتری. و: انتقاد باید کوتاه و پربار باشد یعنی با کمترین جملات بیشترین مفاهیم را انتقال دهیم ز:انتقاد باید سازنده باشد یعنی اگر احساس کنید که انتقاد شما اثری منفی در مخاطب خواهد گذاشت باید موقتا از انتقاد صرف نظر کنید. ح: همه اشکالات فرد را نباید یکباره به با انتقاد بگیریم بلکه آن ها را باید جداگانه مطرح کرد یعنی موارد را در موقعیت های مناسب تک تک به او منتقل کنیم تا اثر انتقاد ما زیاد و سریع باشد. ط:انتقاد را بی مقدمه آغاز نکنید بلکه مقدمه ای خوب و آرامش بخش و تنش زدا فراهم کنید و کلمات را طوری کنار هم بچینید که در ابتدای کار انعطاف پذیری را در طرف مقابلتان ایجاد کرده باشید. ی: سطح فکری ، شخصیت ، بار علمی ، جایگاه اجتماعی و حتی ظاهر فرد را در انتقاد کردن بررسی کنید. نحوه ی انتقاد شما از یک تاجر باید متفاوت از انتقادتان از یک استاد دانشگاه باشد. یعنی انتخاب شما از کلمات باید انتخابی دقیق و حساب شده باشد و معیارهای شخصیتی این افراد را در نظر بگیرد ، تا بتوانید در افراد نفوذ کنید و ضعف آنها را به دلپپذیرترین شکل ممکن بازگو کنید. طریقه ی شوخی کردن با دیگران علی رغم تفکر بعضی ها که شوخ طبعی را سبکی و خراب کننده یشخصیت می دانند ، من شدیدا با این تفکر مخالفم و اعتقاد دارم شوخ طبعی یکی از مهم ترین و محکمترین ستونهای ایجاد و تداوم صمیمیت است. زیرا طنز گویی در صحبت کردن رابطه ی احساسی عاطفی را بیشتر می کند و احساس خودمانی بودن را مضاعف می کند و به عکس آن ، جدیت است که خراب کننده و تیر کننده ی روابط اجتماعی است . البته طنز و شوخی باید به جا و نکته سنجانه صورت بگیرد. شوخی های بی موقع و نامربوط ، ارتباط صمیمیت را کم می کند. در شوخی کردن چند مورد را باید در نظر بگیرید: 1- اهداف مخاطبتان را به شوخی نگیرید. 2- موارد تقدیس شده ی او را به شوخی نگیرید. 3- علائق و دوست داشتنی های او را در شوخی هایتان مطرح نکنید. 4- شوخی باید کلی باشد و به شخص خاصی اطلاق نشود. 5- در شوخی هرگز طرف مقابلتان را به تمسخر نگیرید. 6- شوخی های بی مزه و نامربوط نکید. 7- قبل از ایجاد جوی صمیمانه مطلقا شوخی نکنید شوخی و طنز نباید مداوم صورت بگیرد. بلکه باید زمانی که موضوع خیلی جدی می شود ادامه ی موضوع را به بخش طنزآمیز هدایت کنیم. تا موضوع جدی ، خسته کننده ، خشک و قطع کننده ی ارتباط نباشد در روابطتان با دیگران سعی کنید جنبه ی دخالت کردن را کنار بگذارید. بعضی ها فکر می کنند صمیمیت یعنی در امور خصوصی دیگران من اینجا به شما می گویم که دخالت در امور خصوصی دیگران نه تنها صمیمیت ایجاد نمی کند بلکه گاهی اوقات ایجاد انزجار و تنفر می کند. طرف مقابلتان مباید حس کند که شما در کار او دخالت می کنید پس اگر هم با شما مشورتی صورت می گیرد شما جزئیات را گوش کنید سپس نصیحتی کلی کنید و هرگز نگویید که من معتقدم باید در جواب این کار با او چنین و چنان کنید. ایجاد صمیمیت یک مهارت و تداوم بخشیدن به آن یک هنر است. یعنی ما ممکن است در ایجاد صمیمیت با رعایت الگوهای گفته شده موفق شویم . اما تداوم این موفقیت یعنی ادامه ی حیات صمیمیت ایجاد شده را از بین ببرد پس مسلما باید از آنها پرهیز کرد. چگونه تمرکز کنیم؟ بزرگترین عامل در عدم موفقیت شما و نبودن تمرکز و ضعف در متمرکز کردن افکارتان می باشد بیشتر مردم معنای تمرکز را خوب درک نکرده اند و در زندگی روزمره از آن به عنوان لفظی عادی و رایج امابی محتوا بسیار یاد می کنند. تمرکز در لغت به معنی مرکزیت بخشیدن به تفکرات است. به عبارت بهتر تمرکز حول یک نقطه ی مشخص فکر کردن وعدم آشفتگی در تفکر است. ایجاد تمرکز به راحتی امکان پذیر نیست احتیاج به داشتن تکنیک های خاص دارد . این تکیک ها بسیار ساده و راحت هستند فقط در شروع نیاز به کمی حوصله و تحمل دارند تا بازدهی آنها برای شما روشن شود. یکی ازساده ترین تکنیک هایی که برای ایجاد تمرکز به کار می رود بدین شرح است ( البته این متد روشی تلفیقی از روش دانشمندان و پژوهشگران با تجربه ی شخصی نگارنده است) در مکانی آرام تنها بنشینید و سعی کنید ستون فقراتتان کاملا در یک راستا قرار بگیرد.حال شروع کنید به کشیدن نفسهای عمیق، نفسهای عمیق درابتدا برایتان قدری مشکل است .اما کم کم خیلی راحت امکان پذیر خواهد شد. در لحظه ای که نفس های عمیق می کشید افکار گوناگون به سراغ شما خواهند آمد. یک سلسله افکار منفی که شامل افکار غم انگیز چندش آور، خنده دار ، پردغدغه و خلاصه افکاری که حتی در شرایط معمولی شاید کمتر به سراغ شما می آید اکنون فعال می شود. این افکار خیلی جسورانه عرض اندام می کنند هدفشان این است که شما را از تمرکز باز دارند . در همین لحظه بسیاری از افراد اشتباه عمل می کنند و تلاش بی ثمری را برای از بین بردن این افکار آغاز می کنند و با وا پس زدن این تصاویر سعی در ایجاد تمرکز و تخلیه ی ذهن می کنند اما همانگونه که گفتیم تلاش بیهوده و کوشش بی ثمر است. راه ایجاد تمرکز در چنین لحظاتی رها سازی افکار منفی است بدین معنا که هیچ اعتنایی به آماج افکار منفی نکنیم و آنها را به حال خود رها سازیم زیرا دستگاه مغز انسان همیشه در حال فعالیت است و هیچگاه از فعالیت باز نمی ایستد یعنی اتوماتیک وار در حال ایجاد تصویر برداری و فکر کردن است. بنابراین برای چنین دستگاهی اگر مانع تراشی کنید تنها نتیجه این خواهد بود که هجوم افکار منفی شما یک لحظه پشت دروازه ی بسیار کم جان و کم مقاومت منتظر خواهد ماند. و بعد از آن لحظه ، تمام ذهن و فکر شما را تسخیر خواهد کرد. اگر شما با این دستگاه مبارزه کنید قطعا او پیروز خواهد شد یعنی هر چقدر که تلاش در متوقف کردن این آماج منفی فکری بکنید آنها جری تر مقاوم تر و وسیع تر خواهند شد بنابراین بهترین شکل مواجه شدن با این افکار بی تفاوتی است. وقتی که مدتی این افکار را به حال خود رها کردید و در جلسات پیاپی تمرکز از این طریق پیشنهادی پیروی کردید ، کم کم افکار منفی خسته می شوند و آرام آرام محو می گردند و آن لحظه همان لحظه ای است که همه به دنبال آن هستند یعنی لحظه ی تمرکز و آرامش ، البته انتظار نداشته باشید که این لحظه برای شما خیلی سریع اتفاق بیفتد. ایجاد چنین حالتی احتیاج به تمرین و ممارست دارد. و سعی و کوشش و همت شما در ادامه ی این تمرین ها و ازدیاد جلسات تمرکز ، تضمین خوبی برای موفقیت شما خواهد بود . در لحظه ی تمرکز کارهای زیادی می توانید انجام دهید. پر اهمییت ترین کار شما در لحظه ی تمرکز کسب انرژی از انرژی کیهانی موجود در اطرافتان می باشد شما در دریایی از انرژی غرق شده اید و خود بی خبر هستید و آنچه که شما را از این انرژی محروم کرده است لایه یا عایق نارسای فکر شماست که ارتباط شما را با جهان پر انرژی و انرژی کیهانی کم کرده است یعنی عدم درک شما از تبادل انرژی علت ضعف و عجزتان است و ما چه بخواهیم و چه نخواهیم دارای انرژی هستیم اما عدم دانش و آگاهی های ما سبب می شود که این انرژی را هدر دهیم و نتوانیم حتی جایگزینی برای انرژی از دست رفته خود ایجاد کنیم. روابط بین همسران دربین همسران گاه تنش هایی ایجاد می شود که از آنها گریزی نیست اما راههایی برای از بین بردن این تنش ها وجود دارد.یعنی ما با استفاده از آن تکنیک ها می توانیم رنجیدگی بعد از تنش را در کوتاه ترین زمان ممکن خاتمه دهیم. ما می توانیم در طولانی نشدن احساس رنجش بین خود و مخاطبان موثر باشیم در بسیاری از موارد مشکل اصلی بین زن و شوهر ها این است که آنها نمی توانند با یکدیگر ارتباط کلامی موثر برقرار کنند یعنی بله عبارت بهتر آنها روش صحیح صحبت کردن با یکدیگر را نمی دانند قبل از اینکه درباره ی تکنیک های دیگر ارتباط کلامی موثر صحبت کنیم یاد آوری می کنیم که یکی از متد های بسیار موثر برای از بین بردن رنجش حاصل از تنش روش نامه نگاری است به این صورت که همسری که از زن یا شوهر خود رنجیده شده است می بایست قلم بردارد و ماجرا را از اول تا آخر خطاب به همسرش شرح دهد. او باید تمام گله مندی ها و تعریض های خویش را در متن آن نامه بگنجاند تا انرژی های منفی حاصل از رنجش آزاد شود سبک نگارش نامه باید به گونه ای باشد که خواننده به خواندن آن رغبت نشان دهد و حتی المقدور از کلمات مودبانه در نامه استفاده کند . در نامه باید علت پیدایش تنش کاملا روشن شود و بر قصور طرفین نیز سریعلا اشاره گردد.نامه را نگارنده زمانی باید به همسرش دهد که قرار نیست نزد او برای زمان بیشتری بماند . مثلا اگر زنی از شوهرش رنجیده است و نامه ای برای او نوشته است نامه را باید زمانی به شوهرش دهد که او در حال ترک خانه باشد. در غیر این صورت اگر در زمان حضور همسرش نامه را به او دهد و نامه در حضورطرفین خوانده شود مجددا مشاجره دیگری سبب خواهد گشت و حتی ممکن است جو را بدتر کند یکی دیگر از راههای ممانعت ازطولانی شدن رنجش حاصل از تنش اینست که در موقع صحبت کردن طرفین به یکدیگر بفهمانند که قصد محکوم کردن یکدیگر را ندارند توصیه دیگر برای گرم شدن روابط زناشویی این است که چه بعد از ایجاد رنجش و چه قبل از ایجاد هر گونه رنجش طرفین به خدمات و حمایت ها و هر انچه که برای یکدیگر کرده اند اعتراف کنند به این صورت که مثلا شوهر به زن خود بگوید که من واقعا فراموش نمی کنم که تو چقدر فلان روز به من محبت کردی و چقدر با احساس مرا در آغوش کشیدی و از من دلجویی نمودی یا زن به شوهر خو بگوید من همیشه از این همه زحمات که تو برای اداره ی زندگی می کشی ، قدردانی می کنم . این گونه جملات اثر بسیار شگرفی بر روی احساسات طرفین خواهد گذاشت . نتیجه گیری شاد زیستن سعادتی است که یک انسان می تواند در زندگی خویش داشته باشد. ایجاد چنین سعادتی در اختیار خود اوست و علی رغم تصورات بعضی از مردم که می گویند خندیدن و شاد بودن به دل خوشی و شرایطی مطلوب بستگی دارد من معتقدم انسان در هر دوره از زندگی می تواند با پرورش اندیشه ی شاد زیستن ، امکان ایجاد شادی و نشاط روحی را در درون خویش فراهم سازد شاد زیستن چیزی نیست که ما به دنبال آن بگردیم و دردانه ای نیست که در قعر اقیانوسی دورافتاده پنهان شده باشد . کیمیایی نیست که از دیگران سراغ آن را بگیریم . بلکه طریقه ای از تفکر است که آن را ایجاد می کند و آن طریقه می تواند ساخته و پرداخته ی ذهن خود ما باشد. اما نکته در اینجاست که ما باید طریقه و تکنیک رسیدن به تفکر را بیاموزیم و مابقی خود خواهد آمد. یکی از بزرگترین رموز شاد زیستن متمرکز ساختن ذهن بر لحظه ی حال است بدین شرح که خود را مستغرق حوادث تلخ گذشته و رخداد های بد احتمالی آینده نکنیم . ترس از بروز خطرات را به لذت بردن در زمان حال تبدیل کنیم. درباره ی زیستن در زمان حال ، دانشمندان بسیار سخن گفته اند . اما نکته قابل توجه در این جاست هر قالب فکری که شما به ذهن خود بدهید ذهن متاثر از آن قالب در انتظار رویت آن در جهان بیرون خواهد بود. این مساله حصار بزرگی به دور اراده ی عظیم ذهنی ایجاد خواهد کرد متاسفانه وقتی ما بزرگ می شویم به ما هنر فکر کردن و نگران بودن را می آموزند. مرتب به ما یاد آوری می کنند که به فکر آینده ی خویش باشید نکند آینده ی خود را خراب کنید نکند پا به آرزوهای بزرگ خود بزنید و نکند آینده ی خود را تباه سازید هنوز هیچ تفکری به آینده در ذهن ما پیدا نشده بود که هشدارهای بزرگتر ها زمینه های ترس و اضطراب از آینده و متعاقب آن حذف شاد زیستی را برای ما فراهم کردند این بزرگترها غافل از آن بودند که اینگونه هشدارها نه تنها آینده درخشانی را برای ما آماده نمی سازد بلکه افکار اضطراب آفرینی در اذهان ما ایجاد می کند که می تواند در فراهم آوردن آینده ی احتمالا نامطلوب موثر باشد . ذکر این مورد بسیار اهمییت دارد که بگویم آینده ی درخشان در سایه ی ارامش مطلوب به دور از هراس، اضطراب و ترس از وقوع شکست ها امکان دارد آموزش و تذکر از جانب بزرگتر ها خطا نیست اما این آموزش باید متوجه آرامش شخصی نه اضطراب آفرینی باشد بزرگترها اول باید امنیت و سلامت فکری ما را تامین کنند و سپس به شکلی هنرمندانه آگاهی های لازم را برای مواجه شدن با مشکلات به ما بیاموزند مارا از اتفاقات نا مطلوب احتمالی نترسانند بلکه به ما بگویند که بروز هر مشکلی کاملا طبیعی است و شما در کمال آرامش و آسایش روحی خواهید توانست بر مشکلات فائق آیید یکی از دلایل اینکه کودکان خردسال همیشه شاد هستند و لحظات شیرین را از آن خود می کنند این است که آنها خود را در لحظه ی حال غرق می کنند مثلا در لحظه ای که به تماشای یک پروانه مشغول هستند یا غرق در بازی با ماسه ها هستند هیچ چیز دیگری را جز لذت بردن از آن بازی نمی بینند و حاضر نیستند لذت آن لحظه را با هیچ چیز دیگر عوض کند آنان برای ادامه ی لذت بی حد و حصر خود آن مورد نگران کننده را سریعا فراموش می کنند تا حال خوش مجددا غالب گردد. یعنی ذهنی یک کودک بر اساس شاد زیستن تنظیم شده است و این ما هستیم که در زمان بزرگسالی این سیستم را بهم می زنیم و روال جدیدی را که ترس ها اضطراب ها و نگرانی در آن موجود است می گنجانیم پس باید منتظر اتفاقات جدید نگران کننده هم باشیم زیستن در زمان حال به معنای حرکت کردن بر روی خط آرامش حرکت کنید در لحظه ی بروز ترس و غالب شدن نگرانی دست به کاری بزنید یعنی خود را با کاری مشغول کنید و ذهن و فکر خود را متوجه درست انجام دادن آن کار کنید یکی از مواردی که شاد زیستن را به مخاطره می اندازد لحظه های انتظار برای اتفاقات مثبت است یعنی مادر جهت وقوع اتفاقات مطلوب لحظه شماری می کنیم و آن لحظه ها را با اضطراب و استرس حاکی از اینکه مبادا موضوع مورد نظر ما رخ ندهد خراب می کنیم تفکر اضطراب آفرین ما نه تنها به رخ دادن اتفاق مثبت کمک نمی کند بلکه امکان وقوع آن را کم می کند تردیدها و شکیات برای توفیقات احتمالی وقوع آنها را در دنیای احتمالات قرار می دهند و امکان رخ ندادن آنها پیش خواهد آمد برای شاد زیستن زیبایی ها را ببینید می دانم که در زندگی همه ی شما مشکلاتی اجتناب ناپذیر وجود دارد حتی برای بعضی از شما کمبودها و نقص هایی جاودانه همیشه در پیش روست املا توصیه من به شما اینست که در کنار آن نقصان ها لذت ها و لحظات مهر انگیزی نیز وجود دارد ،آنها را ببینید. مطمئن باشید که از گله و شکایت کردن نسبت به آینده و وضع موجود و امکانات مادی هیچ مشکلی از شما حل نخواهد گشت غرولند کردن ها شما را به هیچ توفیقی نخواهد رسانید بلکه نیازهای خود را به طریقی منطقی مودبانه و خیرخواهانه با یکدیگر در میان بگذارید. وقتی به ثمرات شیرین بعضی از رخداد های تلخ واقف می شویم آسانتر می توانیم با آنها روبرو شویم بزرگترین انسانها و فرهیخته ترین دانشمندان آنهایی بوده اند که بخشی از زندگی آنها را غم و غصه فراگرفته بوده است و آنها با درایت و صبرو شکیبایی و مهارت و هنر خوش زیستن بر مشکلات پیروز شده اند و ماندگاران تاریخ گشته اند انتهای پیام/


کد مطلب: 4690

آدرس مطلب: https://www.baham91.ir/vdca.onyk49niw5k14.html

همه با هم
  https://www.baham91.ir